جدیدترین مقالات روانشناسیISI : مقاله ترجمه شده روانشناسی 2022

تازه هایروانشناسی ، مقالات علمی فارسی و انگلیسی

جدیدترین مقالات روانشناسیISI : مقاله ترجمه شده روانشناسی 2022

تازه هایروانشناسی ، مقالات علمی فارسی و انگلیسی

تفاوت ویژگی های مردان و زنان

* زنان تشریفات را دوست دارند.
* مردان کمتر تشریفاتی هستند.

* زنان، رابطه گرا بوده و تمایل به تماشا و نظر دارند و استعداد بیشتری برای بینش و شهود از خود نشان می دهند.
* مردان، هدف گرا بوده و به عمل و آزمایش، بیشتر تمایل نشان داده و استعداد بیشتری برای ارائه دلیل و منطق دارند.

* زنان نفوذ همسران خود را راحت تر می پذیرند.
* مردان در مقابل نفوذ زنان از خود مقاومت نشان می دهند.

* ترس زنان بیشتر است تا خشم شان.
* مردان بیشتر از این که بترسند، خشمگین می شوند.

* زنان تحمل بیشتری در برابر رنج بدنی نشان می دهند تا رنج روحی.
* مردان در برابر رنج روحی، مقاومت بیشتری از خود نشان می دهند.

* زنان سعی دارند فرزندانشان، همواره راضی و راحت باشند.
* مردان، فرزندانشان را برای استقلال، مقابله با خطر و سختی ها آماده می سازند.

* مادر، همه فرزندان خود را به طور تقریبی یکسان دوست دارد؛ مهر و محبت او مشروط به اطاعت و بروز استعداد نیست.
* پدران، فرزندانی را که از آنان حرف شنوی داشته و در امر تحصیل، اجتماعی و حرفه اش موفق تر باشند، بیشتر دوست دارند.

* زنان در انتخاب همسر، مسایل بسیاری از جمله: وضع مالی، آینده، موقعیت اجتماعی، شغلی و ... را در نظر می گیرند.
* مردان سریع تر و راحت تر از زنان، درصدد ازدواج با همسر مورد علاقه شان برمی آیند.

* در چهره زنان، هنگام گفت و گو حالت های ترس، خشم، تعجب، آرامش، اضطراب و لذت به خوبی قابل رویت است.
* مردان در هنگام گوش دادن، خونسرد بوده و چهره شان دچار تغییرهای زیادی نمی شود.

* زنان هنگامی که اندیشه های غم انگیز و ناراحت کننده ای دارند، واکنش های هیجانی تر و احساسی تری را نسبت به مردان از خود بروز می دهند.
* مردان در برخورد با افکار غم انگیز و رویدادهای ناراحت کننده، احساس های خود را بروز نداده یا کمتر بروز می دهند.

* زنان در هنگام گفت و گو، جروبحث و بگومگوهای مختلف، مسایل منطقی را با عواطف و احساسات خود در هم می آمیزند و از رفتارهای کلامی و غیرکلامی خود، بیشتر و قوی تر استفاده می کنند.
* مردان در هنگام گفت و شنود، جروبحث و بگومگوها، بدون اینکه عواطف و احساسات خود را بروز دهند، می توانند خویشتن دار باشند، منطقی سخن بگویند و مستقل از احساسات خود عمل کنند.

* در صحنه زندگی اجتماعی، زنان بیشتر تساوی طلب هستند و همدردی، همدلی و ملاطفت بیشتری از خود نشان می دهند.
* در صحنه زندگی اجتماعی، مردان برتری طلب و مبارزه جو بوده و برای برتری خود، بیشتر تلاش می کنند. مردان بیشتر از زنان، پرخاشگر و تهاجمی هستند و رفتار خطرناک و غیراخلاقی بیشتری از خود نشان می دهند.

* احساس موفقیت در زنان، زمانی حاصل می شود که مورد تایید و تصدیق قرار گیرند.
* مردان زمانی خود را موفق و باارزش می دانند که به هدف هایشان برسند و اعتماد به نفس آنان زمانی بالاست که در انجام کارها موفق عمل کرده و خود را ثابت کرده باشند.

* در جریان زندگی، زنان، بیشتر به گذشته توجه می کنند و گوشه چشمی نیز به آینده دارند.
* مردان بیشتر به آینده توجه نشان می دهند و به راحتی می توانند گذشته را فراموش کنند.

* مسایل مالی و ثروت از نظر زنان، ایستا و غیردینامیک هستند. زنان با محافظه کاری در حفظ و نگهداری آن می کوشند و به طور کلی، بیشتر به نگه داری چیزهای موجود، دلبستگی دارند و نسبت به مردان کمتر ریسک می کنند.
* مسایل و ثروت از نظر مردان، دینامیک و غیرایستا هستند. مردان همواره در جهت افزایش و کسب پیروزی بیشتر، تلاش می کنند و به طور کلی، مردان فزونی طلب بوده و در جست و جوی پیروزی بیشترند و برای تحقق آرزوها و اهداف خود بیشتر ریسک پذیر هستند.

* زنان به گفت و گو علاقه مندند و با بیان مسایل، از فشار ناراحتی خود می کاهند.
* مردان سکوت را دوست دارند و به تنهایی به حل مسایل خود می پردازند.

* زنان شنونده خوبی هستند.
* مردان شنونده خوبی نیستند.

* زنان کارهایشان را با یک روند آرام، تدریجی، حرکت های ملایم، ظریف و ... به انجام می رسانند.
* مردان، کارهایشان را با نوسانات زیاد ولی آگاهانه و با حرکت های فراوان، مطمئن و محکم انجام می دهند.

* بدون درخواست کمک، اگر به خانمی پیشنهاد کمک شود، او آن را علامت مهر و محبت دانسته و در اغلب موارد پذیرای آن می شود.
* در نظر یک مرد، پیشنهاد کمک به او، به منزله این است که قدرت انجام کاری که به عهده گرفته است، ندارد و او از این پیشنهاد، آزرده شده و آن را نوعی توهین به خود تلقی می نماید.حتی ممکن است به آن اعتراض کرده و خشم خود را نشان دهد، چرا که مرد تصور می کند که خود می تواند از عهده کارهایش برآید.

* برای بیشتر زنان، گفت و شنود و هم دلی وسیله ارتباط عاطفی و احساسی است و زن با زبانش می خواهد با همسرش ارتباط برقرار کند.
* برای بیشتر آقایان، گفت و گو وسیله ارتباط و تبادل اطلاعات به حساب می آید. مرد با بدنش می خواهد با همسرش ارتباط برقرار کند.

* مرکز گویش زنان در دو نیم کره مغز قرار دارد و آنان برای صحبت کردن، هم زمان از دو نیم کره خود استفاده می کنند.
* مرکز گویش مردان فقط در نیم کره چپ مغز قرار دارد و نسبت به مرکز گویش زنان، کوچک تر است.

* دختران زودتر از پسران حرف زدن را شروع می کنند. تا 3 سالگی، 99 درصد صحبت، جامع است.
* پسران دیرتر از دختران حرف زدن را شروع می کنند. تا 4.5 سالگی، 99 درصد صحبت آنان جامع است.

* زنان در برقراری ارتباط، گوش دادن و فراگیری زبان، قوی تر از مردان عمل می کنند.
* مردان در ارتباط برقرار کردن، گوش دادن و فراگیری زبان، ضعیف تر از زنان عمل می کنند.

* ارتباط بین دو نیم کره مغز، در زنان حدود 15 درصد بیشتر از مردان است. زنان بین دو نیم کره مغز، ارتباط بهتری برقرار می سازند و توانایی بیشتری در انجام کارهای مختلف و چند وظیفه ای در یک زمان را از خود نشان می دهند. (در مجالس زنان، هم زمان چند نفر با هم صحبت کرده و حرف های یکدیگر را هم گوش می دهند.)
* ارتباط بین دو نیم کره مغز در مردان کمتر از زنان است؛ توانایی مردان در انجام کارهای مختلف و چند وظیفه ای هم زمان، از زنان کمتر است. (در مجالس مردان به طور معمول یک نفر صحبت کرده و بقیه گوش می دهند.)

* زنان اندیشه استقرایی دارند و از جزء به کل می رسند؛ خواهان احساس و عاطفه بیشتری هستند در تصمیم گیری مرددند؛ برای تصمیم گیری به اطلاعات بیشتری نیاز دارند، ولی به آسانی اشتباه های خود را قبول می کنند.
* مردان با شیوه قیاسی، استدلال می کنند و از کل به جزء می رسند و خواهان اطلاعات بیشتری هستند، سریعتر تصمیم می گیرند و کمتر حاضر می شوند به اشتباه های خود اعتراف کنند.

* زنان بیشتر از راه گوش (شنیدن) تحت تاثیر قرار می گیرند و محبت خود را بروز داده و عشق را انتخاب می کنند.
* مردان بیشتر از راه چشم (دیدن) عاشق می شوند.

* زنان به زندگی عشق می ورزند، عشق برای خانم ها همه زندگی محسوب می شود. زنان به احساس عشق، عنایت بیشتری دارند، همراه با آزاردوستی.
* مردان به روابط جنسی توجه دارند، همراه با دیگرآزاری. عشق برای مردان بخشی از زندگی است، مردان به کارشان عشق می ورزند و آن را عاشقانه انجام می دهند.

* تولید هورمون استروژن (هورمون جنسی زنانه) باعث کمتر شدن خشونت، کاهش پرخاشگری، ابراز وجود، رقابت و ... در زنان می شود. تولید هورمون زنانه، پیوندجویی را در زنان تقویت می کند.
* تولید هورمون تستسترون (هورمون جنسی مردانه) میل جنسی، پرخاشگری، تهاجم، رقابت، اتکا به نفس، حرکت های تند و ... را در مردان سبب می شود. تولید بیشتر این هورمون، مردان را به خشونت، تجاوزهای جنسی و بدرفتاری جنسی، حس رقابت، اتکا به نفس و رسیدن به هدف، سوق می دهد.

* میل جنسی در زنان کمتر از مردان است. زنان قلب مردان را می خواهند.
* میل جنسی در مردان بیشتر است. مردان جسم زنان را می خواهند.

* زنان جزئی نگر هستند، ماهرانه متوجه آهنگ های ظریف صدا، علائم ظاهری، حالت ها و تغییرهای چهره شده و از این طریق به علاقه ها، اندیشه ها و روحیه طرف مقابل به خوبی و سریع پی می برند؛ راست و دروغ حرف های طرف مقابل را به سرعت کشف می کنند.
* مردان کلی نگر هستند و به جزییات زیاد توجه نمی کنند لذا تمایل، احساسات و هیجان های طرف مقابل را از چهره اش به خوبی درک نمی کنند.

* زنان تصاویر معمولی و هیجانی را بهتر از مردان به خاطر می آورند.
* به یادآوردن تصاویر معمولی و هیجانی برای مردان، به آسانی صورت نمی گیرد.

* زنان در به خاطر آوردن چهره ها و اسامی، بهتر از جنس مذکر عمل می کنند و کمتر از مردان دچار فراموشی می شوند.
* مردان چهره و اسامی افراد را زودتر فراموش می کنند و بیشتر از زنان دچار "آلزایمر" می شوند.

* زنان در جوانی، مهربان و در پیری، تهاجمی و خشن می شوند.
* مردان در جوانی، خشن و خودخواه و در پیری، مهربان می شوند.

* بر اساس آمار موسسه "هاریس"، فقط 76 درصد از زنان، اعلام کرده اند که حاضر هستند با همسر کنونی شان ازدواج کنند.
* بر اساس آمار موسسه "هاریس"، 87 درصد مردان متاهل اعلام کرده اند که اگر قرار باشد دوباره ازدواج کنند، حاضرند با همسر کنونی شان ازدواج کنند.

* در یک ازدواج شکست خورده: زنان مسایل جدایی را به طور عمیق احساس می کنند، ولی چون رابطه گرا هستند، غم ناشی از تنها شدن و بیان مسایل شخصی و زندگی مشترک خود را به راحتی با دیگران بازگو می کنند و همچنین با گریه کردن، از فشارهای روحی و روانی خود می کاهند، در واقع، درد جدایی را کم می کنند.

* در یک ازدواج ناموفق: مردان احساس شکست از زندگی مشترک، درد جدایی و تنهایی را به طور عمیق احساس می کنند و غمگین می شوند، ولی پس از جدایی گریه نمی کنند و درد و غم ناشی از تنها شدن را در خود می ریزند؛ چون خصوصی ترین مسایل شخصی و زندگی مشترک خود را کمتر با دیگران در میان می گذارند، بنابراین ممکن است دچار ناراحتی های روحی و روانی شوند و جهت رهایی از فشارهای درونی، به مواد مخدر، الکل و دیگر تسکین دهنده ها پناه ببرند و دچار ناراحتی و انواع بیماری ها و ... هم می شوند.
 
از مقایسه خصوصیات و ویژگی های زنان و مردان، می توان نتیجه های زیر را به دست آورد:

1- زنان و مردان، مکمل یکدیگر هستند؛ ویژگی مردان، کمبودهای زنان و ویژگی های زنان، کمبودهای مردان را تکمیل می کند. به عبارت دیگر، هر کدام کمبودهای دیگری را برطرف می سازند، بنابراین اگر با یکدیگر هماهنگ شوند، در بسیاری از موارد، مسایل و مشکلات منطقی تر، عاقلانه تر و اصولی تر برطرف می گردند.
2- وقتی زن و مرد تفاوت های یکدیگر را بدانند و آنها را بپذیرند، ارتباط قوی و موثری بین آنان برقرار می شود و عشق، فرصت شکوفایی پیدا می کند. بنابراین، آگاهی از ویژگی های رفتاری زنان و مردان، در بهبود روابط همسران و ایجاد آرامش بیشتر و تنش کمتر، موثر می باشد.

3- یکی از علت های اصلی ستیزه ها و کشمکش های دائمی، عذاب آور و جان فرسا بین زن و شوهرها، این است که مردان، زنان را با "ویژگی های خود" ارزیابی می کنند و زنان، مردان را با "مقیاس خود" می سنجند. سنجش مایعات با متر و منسوجات با لیتر، همان قدر صحیح است که مردان و زنان، خصوصیات خود را با یکدیگر مقایسه کرده و به سنجش و ارزیابی هم بپردازند. چنین سنجش هایی به طور معمول، حس تحقیر یا برتری کاذب به دنبال دارد.

4- زنان در برخورد با مسایل و مشکلات، به جزئیات، توجه بیشتری داشته و احساسی تر عمل می کنند، ولی مردان در مقابله با مشکلات و مسایل، کلی نگری کرده و منطقی تر عمل می کنند.

5- در قیاس بین ویژگی های زنان و مردان، نبایستی فکر کنیم که خصوصیات مردان، از خصوصیات زنان بهتر است و یا برعکس. برای نمونه: آیا زایمان، رابطه گرایی، دوست داشتن تشریفات، محافظه کاری در حفظ ثروت ها، کارها را با یک روند  تدریجی انجام  دادن و ... صفت های خوب هستند یا بد؟ (ویژگی غالب در زنان).

آیا مشکلات را در تنهایی و سکوت حل کردن، کمتر تشریفاتی بودن، کلی نگری در امور، از راه چشم عاشق شدن، به دنبال مسایل مالی، غیرایستا نگریستن و ... خوب هستند یا بد؟ (ویژگی غالب در مردان)

چگونه فردی جالب و خوش مشرب باشیم؟؟

همه می خواهند که از نظر دیگران خوب و باحال باشند، اما اکثرا نمی توانند. این کار هیچ رمز و رازی ندارد. فقط باید بدانید که چطور باشید و چطور رفتار کنید. راه های مختلفی برای رسیدن به این منظور وجود دارد.

در اینجا به چند نکته اشاره می کنیم تا بدانید که چطور از نظر دیگران باحال جلوه کنید. این کارها را انجام دهید و بعد خواهید دید که چقدر دوستانتان علاقه مند به رفت و آمد با شما می شوند.   

زیاد به دوستانتان زنگ نزنید 

سعی کنید زیاد دنبال دوستانتان نرفته و مدام به آنها تلفن نکنید. حد مشخصی برای این مسئله وجود ندارد، اما دقت کنید همیشه کمتر از مقداری که آنها به شما زنگ می زنند به آنها زنگ بزنید.

 خوب لباس بپوشید 

مردم دوست ندارند با آدم های بدتیپ و ژولیده رفت و آمد کنند. البته نمی گویم وقتی می خواهید با دوستانتان بیرون بروید کت و شلوار و این چیزها تنتان کنید، اما سعی کنید همیشه مرتب و خوش پوش باشید. یادتان باشد که مردم معمولاً از روی قیافه و ظاهر در مورد افراد نظر می دهند.

 مطلع و آگاه باشید 

مردم دوست دارند با کسی رفت و آمد کنند که بتوانند از او مطلبی یاد بگیرند. اما هول نشوید، اطلاعاتتان را زمانی در اختیار آنها بگذارید که از شما سوال کنند. چون ممکن است فکر کنند قصد پز دادن دارید. و این اصلاً خوب نیست.  

 

شوخ و بذله گو باشید 
نمی گویم که دلقک باشید. اما اگر طبع شوخ دارید، کمی از آن را به دوستانتان نشان دهید. لازم نیست که منبع سرگرمی و خنده شوید. تعادل را حفظ کنید. و خواهشاً اگر می خواهید جوک تعریف کنید، سعی کنید که حداقل آنرا بی مزه تعریف نکنید که مردم جای خندیدن گریه کنند.   

افسرده  نباشید
اگر حالتان خوب نیست، بهتر است که در خانه بمانید. چون مردم دوست دارند که وقتی با دوستانشان بیرون می روند به آنها خوش بگذرد. کسی دوست ندارد در آن زمان شما را مشاوره روانپزشکی کند. بله، می توانید به یکی از دوستان نزدیکتان مشکلتان را در میان بگذارید، اما وقتی یک شب با دوستان بیرون رفته اید سعی کنید که مشکل را فراموش کنید.

 اسرارآمیز باشید 

اگر همه ی جزئیات زندگیتان را به دوستانتان بگویید، ممکن است زیاد جذب شما نشوند. همیشه چیزی را ناگفته نگاه دارید، و افراد همیشه علاقه مند به دانستن آن موضوع باقی می مانند.

 ضعف و ناتوانی هایتان را به کسی نگویید 

هر کسی ضعف و ناتوانی دارد، اما لازم نیست که این مسئله را به اطلاع همه برسانید. اگر این کار را بکنید، آن ضعفتان را باعث شوخی و خنده ی اطرافیان می کنید. اگر نسبت به چیزی حساسیت دارید، با کسی آن را مطرح نکنید و پیش خود نگاه دارید.

 با افراد اجتماعی و باحال رفت و آمد کنید

اگر بخواهید همیشه افراد شکست خورده و به دردنخور را وارد اکیپ دوستانتان کنید، خودتان هم خیلی زود جزء همان ها به حساب خواهید آمد. و از طرف دیگر، اگر افراد اجتماعی و درست و حسابی را در اطراف خود داشته باشید، مردم هم همان فکر را در رابطه با شما خواهند کرد.

افراد را به یکدیگر معرفی کنید 
جزء آن افرادی باشید که گروه ها و اکیپ های مختلف را به هم معرفی می کنند. اگر شما دو اکیپ دوست دارید، آنها را به هم معرفی کنید. البته اگر فکر می کنید که این دو گروه به هم می خورند. و از آنجا که آنها فقط شما را می شناسند، احتمالاً وقتی با هم روبه رو می شوند در مورد شما صحبت خواهند کرد.   

 به حرفهایتان عمل کنید 

عمل کردن به حرفها و قول هایتان به دیگران ثابت می کند که فرد قابل اعتمادی هستید و می توان رویتان حساب کرد. اما عمل نکردن به حرفهایتان، نه تنها شهرتتان را لکه دار می کند بلکه باعث می شود چند تا از دوستانتان را هم از دست بدهید.   

آخرین نفری نباشید که مجلس را ترک می کند 
اگر شما آخرین نفری باشید که جمع را ترک کند، نشان می دهد که شما مزاحم بوده اید. اگر بخواهید بیش از حد بمانید احتمالاً شانس دعوت شدن در آینده را از دست خواهید داد.

 برای بیرون رفتن برنامه ریزی کنید 

هر چند وقت یکبار (دوسال یکبار کافی است) برنامه ریزی کنید و دیگران را جایی دعوت کنید. همه چیز را مرتب کرده و بعد همه را دعوت کنید.   

سعی کنید تحت هیچ شرایطی خونسردیتان را از دست ندهید 
کسی دوست ندارد که با کسی بیرون برود که سریعاً عصبانی شده و کنترل خود را از دست می دهد. اتفاقات بد ممکن است بیفتد و شما هم باید واکنش نشان دهید. اما لازم نیست که کنترل اعصابتان را از دست بدهید. همیشه خونسردی خود را حفظ کنید.

 باحال باشید

ــــــــــــــــــــ 
رعایت همه ی این نکات باعث می شود که در جمع دوستان به عنوان فردی باحال و خوش مشرب شناخته شوید. اما لازم نیست که برای این کار خیلی تلاش کنید. بگذارید همه چیز عادی پیش برود.

بعد از طلاق با فامیل چگونه رفتار کنیم


طلاق یک فرآیند طولانی و گاهی توان فرسا است؛ زیرا زمان زیادی از چرخه زندگی فرد را به خود مشغول می کند و عموما با آشفتگی های هیجانی متعددی برای فرد همراه است.

طلاق یک فرآیند طولانی و گاهی توان فرسا است؛ زیرا زمان زیادی از چرخه زندگی فرد را به خود مشغول می کند و عموما با آشفتگی های هیجانی متعددی برای فرد همراه است. گرچه برخی تصور می کنند بعد از طلاق دیگر رنج و سختی تمام می شود، اما درواقع بعد از طلاق، هم چنان دغدغه ها و فشارها وجود دارند؛ از سازگاری شخص با طلاق، پیدا کردن شغل و درآمد و مسائل فرزندان گرفته، تا رو به رو شدن با فامیل.

این مورد آخری هم برای خودش داستانی دارد که بعضا فشار زیادی را به فرد طلاق گرفته تحمیل می کند. اینکه به این فامیل های کنجکاو که چشم به دهن ما دوخته اند چه بگویم؟ چگونه آن ها را متوجه کنیم که نیازمند حمایتشان هستیم نه زخم و کنایه! نگرانی در مورد قضاوت های عجولانه آن ها و ده ها دغدغه دیگر، می تواند برای هر شخصی به عنوان چالش بزرگ مطرح شود.

واکنش اعضای فامیل می تواند متنوع و متناقض باشد. از تبریک تا تحقیر، از پذیرش تا کناره گیری، از حمایت تا سزنش. درواقع اینکه با هر کدام از فامیل ها چه نسبتی و چه صمیمیتی داشته باشید، تاریخچه رابطه قبلی شما با او چگونه بوده باشد، شرایط زندگی شما و همسر سابقتان را چه قدر بدانند، از همسر سابقتان خوششان بیاید یا نیاید و اصلا خود عضو فامیل چه شخصیتی داشته باشد، طبعا برخورد با شما متفاوت است.

مثلا اگر یکی از اعضای فامیل با شما دوست صمیمی هم باشد، تاریخچه رابطه شما با او خوب باشد، فردی حمایت گر و مهربانی باشد و... شاید در برخورد با شما هم نگرش و برخوردی مناسب و مثبت داشته باشد؛ اما همیشه این طور نیست و ما در برخورد با سایر افراد باید چه کنیم؟

1- ببینید اول به چه کسی بگویید بهتر است

قبل از بیان هر نکته ای، باید شرایط فردی و خانوادگی خود را ارزیابی کنید تا بسنجدید که در چه زمانی و چگونه و از همه مهم تر ابتدا به چه کسانی باید طلاق را اطلاع دهید. لازم است در این زمینه با خانواده خودتان مشورت کنید. شاید با هم به این نتیجه برسید که بهتر است از اقوام نزدیک شروع کنید و به صورت محدود اعلام کنید.

2- قبل از اعلام، شیوه گفتن را تمرین کنید

این ایده خوبی است که قبلا تمرین کنید که چه چیزی را باید چگونه بگویید. تصمیم بگیرید چه میزان از جزییات برای گفتن به آن ها مناسب است. سعی کنید اطلاعات اضافی ندهید. ارائه اطلاعات بیش از حد در مورد مشاجرات و خیانت زندگی مشترک می تواند موجب شود بعدا آن ها شما را سرزنش کنند.

3- آرام باشید و به اندازه صحبت کنید

هنگامی که می خواهید این خبر را به فامیل بگویید، آرام باشید. با یک مقدمه طولانی شروع نکنید. اگر این خبر را بدون مقدمه طولانی بگویید و سپس موقعیت را تا آنجا که ممکن است با ظرافت برای آن ها تبیین کنید، مقداری از اضطراب آن ها کم خواهد شد. واکنش های خشمگین و شدیدا هیجانی از طرف شما، وقتی اقوام و فامیل سوال می پرسند، می تواند باعث مقابله دوجانبه و قضاوت های نا به جا شود.

4- از همسر سابقتان زیاد بدگویی نکنید

شما و همسر سابقتان اوقات خوشی هم داشتید یا حداقل فامیل و اقوام روابط مثبت شما را قبلا هم دیده اند. شاید برخی از آن ها هم احتمالا با همسر سابقتان دوستی داشته اند و از او خوششان می آمد، با این توصیف گرچه اکنون از دست او عصبانی هستید، اما بدگویی زیاد شما از همسر سابقتان می تواند باعث عجب و ناراحتی برخی بشود و از طرفی هم شما عصبانی بشوید که چرا آنان دارند از همسر سابقتان طرفداری می کنند. ضمن اینکه تحقیر و سرزنش شدید یک نفر می تواند باعث پیش برداشت های غلط و کناره گیری سایرین از شما شود چون نگران برخورد شما با خودشان خواهند بود.

5- مجبور نیستید به هر شخصی توضیح بدهید

اگر تمایل ندارید در مورد طلاقتان با شخص خاصی صحبت کنید، این حق شماست که این کار را انجام ندهید. شما می توانید با پاسخ های مانند «شاید شما نگران من باشید و دوست دارید بدانید چه اتفاقی افتاد که من طلاق  گرفتم اما من تمایلی ندارم در این مورد صحبت کنم» یا «خواهش می کنم بحث را عوض کنید، من طلاق گرفتم و تمام شد، همین.» از بحث فاصله بگیرید.

6- رابطه با فامیل را قطع نکنید

شاید فشار ناشی از توضیح دادن و قضاوت های دیگران، شما را به این نتیجه برساند که بهتر است رابطه خودتان را با فامیل قطع کنید؛ اما این راهکار خوبی نیست، چون اولا شما نیاز به حمایت اجتماعی دارید، دوما اینکه همه فامیل قرار نیست با شما بد برخورد کنند، سوم اینکه قطع رابطه با آنان نه تنها فشار را کم نمی کند بلکه سوءتفاهم ها و کنجکاوی ها را بیشتر هم می کند، چهارم و از همه مهم تر این که شما نیاز دارید تا با مسائل بعد طلاق سازگار شوید و سریع تر به روال عادی زندگی برگردید. بنابراین روابط خود با فامیل را ادامه دهید اما می توانید روابط خود را با برخی از اعضای فامیل محدود کنید.

7- مراقب سلامت فرزند خود هم باشید

اگر فرزند دارید، مراقب باشید تا جلوی آنان از پدر یا مادرشان بدگویی نشود و بحث با فامیل را در حضور فرزندتان انجام ندهید. هم چنین از هر تلاشی برای داشتن یک رابطه مثبت با فامیل و     حتی فامیل همسر سابقتان دریغ نکنید و خانوادهتان را نیز به رابطه خوب با آنان ترغیب کنید. بچه هایتان از این روابط مثبت منافع زیادی کسب می کنند.

8- خیلی به قضاوت های فامیل اهمیت ندهید

دیگران جای شما نبودند و تجربیات شما را نداشتند و طبعا نمی توانند مانند شما احساس کنند، مانند شما فکر کنند و مانند شما رفتار کنند. آنان براساس شرایط زندگی، سبک و نظر خود، احساس، فکر و رفتار می کنند. اگر شما تلاش های خود را انجام داده اید، با یک یا چند مشاور قبل از طلاق صحبت کرده اید، تصمیمتان را مرور کرده اید و در نهایت اقدامات لازم را انجام داده اید، دیگر نیازی نیست به خودتان فشار بیاورید تا همه را راضی کنید و آنان حق را به شما بدهند.

 این اتفاق نخواهد افتاد چون دیگران جای شما نیستند و نمی توانند باشند. البته اگر هم اقدامات لازم و مفیدی برای پیشگیری از طلاق انجام نداده اید و دیگران شما را به خاطر این مسئله سرزنش می کنند، بدانید احساس گناه و سرزنش بیش از حد، نه تنها نمی تواند به شما کمک کند، بلکه آسیب زا هم هست.

9- برخی واکنش های نا به جا را طبیعی بدانید

هر چه قدر هم شما تلاش کنید تا برخورد و واکنش مناسبی با فامیل داشته باشید، بالاخره کسانی هستند که بخواهند شما را سرزنش کنند و قضاوت کنند و پشت سرتان حرف در بیاورند؛ اما بدانید این شکل واکنش ها طبیعی است  شما نمی توانید تمام کنش ها و واکنش های سایرین را کنترل کنید؛ با این حال با راهکارهایی که در این مقاله بیان شد و حتما هم خودتان روش های دیگری را سراغ دارید، می توانید جلوی مشکلات بیشتر را بگیرید. اگر در این زمینه باز هم احساس فشار بیشتر کردید، از یک مشاور کمک بگیرید.

10- صبور باشید

به یاد داشته باشید که اطلاع خبر طلاق با روشی ملایم و آرام به اقوام و افرادی که شما را دوست دارند سبب می شود از حمایت و علاقه مثبت آن ها برخوردار شوید، نه این که با دیگران برای نزاغ و مشاجره با همسر سابقتان متحد شوید. طلاق یک مرحله گذار است و دیگران برای شما نگران هستند، بنابراین به خودتان و آن ها فرصت بدهید تا این خبر را پردازش کنند و با تغییراتی که اتفاق خواهد افتاد کنار بیایند. این آسان نیست اما صبر، حمایت و صداقت می تواند عبور از این مرحله را برای هر فردی آسان تر کند.

اختلال خواب ریتم شبانه‌روزی

با خواب مختل و ناآرام که منجر به خواب‌آلودگی زیاد یا بی‌خوابی می‌شود و در اثر یک اختلال تنفس مرتبط با خواب به‌وجود می‌آید مشخص می‌شود. سه نوع آپنه خواب عبارتند از: انسدادی، مرکزی، مختلط.
– آپنه خواب انسدادی:
۱. معمولاً در مردان مسن یا میانسال با وزن بالا روی می‌دهد.
۲. علایم اصلی عبارتند از خر خر بلند با دوزهای آپنه.
۳. خواب‌آلودگی شدید در طی روز با حملات طولانی و غیر نیروبخش روزانه خواب.
۴. بیماران از دوره‌های آپنه آگاهی ندارند.
۵. سایر علایم عبارتند از: سردردهای شدید صبحگاهی، کنفوزیون صبحگاهی، اضطراب و افسردگی
۶. یافته‌های دیگر شامل افزایش فشار خون، آریتمی، نارسائی قلب راست و ادم محیطی هستند که در صورت عدم درمان به‌تدریج تشدید می‌شوند.
۷. ارزیابی‌های آزمایشگاهی خواب نشان‌دهنده توقف جریان هوا یا وجود ادامه حرکات تنفسی در قفسه سینه هستند.
۸. در موارد شدید، بیماران بیش از ۵۰۰ حمله آپنه در یک شب دارند.
۹. هر حمله ۱۰ تا ۲۰ ثانیه طول می‌کشد.
۱۰. درمان عبارت است از فشار مداوم و مثبت مجرای تنفسی از طریق بینی continuous positive ariway pressure ـ CPAP)، اوولوفارنژیوپالاتوپلاستی، کاهش وزن یا داروهای سه‌حلقه‌ای که دوره‌های REM را کوتاه می‌کنند. آپنه انسدادی بیشتر در این مرحله رخ می‌دهد. اگر اختلال مشخصی در مجاری تنفسی فوقانی یافت شود، مداخله جراحی لازم می‌شود.
– آپنه خواب مرکزی:
۱. نادر است.
۲. توقف جریان هوا ثانویه به کاهش یا فقدان تلاش تنفسی.
۳. درمان شامل تهویه مکانیکی یا CPAP از راه بینی است.
– نوع مختلط:
شامل ویژگی‌های هر دو آپنه انسدادی و مرکزی هنگام خواب است.
– کاهش مرکزی تهویه آلوئولر:
آپنه مرکزی که به دنبال آن یک مرحله انسدادی رخ می‌دهد.
۱. نقص تهویه به‌صورتی که اختلال تنفسی صرفاً در خواب پدیدار یا تشدید می‌شود و حملات آپنه هم دیده نمی‌شوند.
۲. اختلال تهویه با حجم جاری یا تعداد تنفس ناکافی در طی خواب مشخص می‌شود.
۳. ممکن است باعث مرگ در حین خواب شود (نفرین ondine).
۴. درمان با تهویه مکانیکی (مثلاً تهویه از راه بینی) انجام می‌شود.
اختلال خواب چرخه شبانه‌روزی (circadian rhythm sleep disorder)
شامل محدوده وسیعی از مسائلی است که دربرگیرنده عدم هماهنگی بین دوره‌های خواب واقعی و مورد نیاز هستند.
ـ اختلالات گذرا همراه با تغییر شیفت کار و خستگی پرواز ـ jet lag:
۱. خودمحدود است. با هماهنگ شدن بدن یا برنامه خواب و بیداری جدید از بین می‌رود.
۲. هماهنگ شدن یا جلو افتادن زمان خواب سخت‌تر از تأخیر خواب است.
– اختلالات شامل: نوع تأخیر در خواب، نوع خستگی پرواز (به‌دلیل اختلاف ساعت)، نوع شیفت کاری، نوع نامشخص (مثلاً جلو افتادن خواب، الگوی غیر ۲۴ ساعته، الگوی نامنظم یا به‌هم ریخته خواب و بیداری).
۱. کیفیت خواب طبیعی است، اما زمان‌بندی آن به‌هم خورده است.
۲. بیمار می‌تواند تا زمانی‌که برنامه جدید حاصل شود با تأخیر تدریجی در زمان خواب، برنامه خواب خود را تنظیم کند.
– بیشتر درمان‌های مؤثر برای اختلالات برنامه خواب بیداری، شامل یک برنامه منظم از نوردرمانی با نور درخشان گذرا مفیدتر از اختلالات دائم است. مصرف خوراکی ملاتونین، هورمونی که توسط غده پینه‌آل تولید می‌شود و باعث القاء خواب می‌شود، برای تغییر چرخه‌های خواب و بیداری به‌کار می‌رود، اما اثر آن هنوز مشخص نیست.
کژخوابی‌های طبقه‌بندی‌شده
– اختلال حرکت دوره‌ای پا (که در گذشته به‌عنوان میوکلونوس شبانه خوانده می‌شد):
۱. حرکات دوره‌ای و کلیشه‌ای یا (هر ۳۰ ثانیه)
۲. هیچ فعالیت تشنجی وجود ندارد.
۳. بیشتر در بیماران مسن‌تر از ۵۵ سال دیده می‌شود.
۴. همراه با بیدار شدن‌های مکرر است.
۵. خوابی که نشاط‌آور و خستگی‌زدا نیست.
۶. خواب‌آلودگی روزانه یک علامت اصلی است.
۷. بیمار از وقایع میوکلونیک آگاه نیست.
۸. داروهای متنوعی از جمله کلونازپام، مواد شبه‌افیونی و لوودوپا می‌توانند مؤثر باشند.
ـ سندرم پاهای بی‌قرار:
۱. احساس ناراحتی در پاها در زمان استراحت.
۲. محدود به زمان خواب نیست، اما می‌تواند در به خواب رفتن تداخل کند.
۳. با حرکت دادن پاها از بین می‌رود.
۴. ممکن است همزمان میوکلونوس مرتبط با خواب هم وجود داشته باشد.
۵. درمان انتخابی استفاده از بنزودیازپین‌ها (مثلاً کلونازپام) است.
در موارد شدید لوودوپا یا مواد شبه‌افیونی هم ممکن است به‌کار روند.
– سندرم کلاین – لوین:
۱. اختلال دوره‌ای پرخوابی.
۲. معمولاً در مردان جوان روی می‌دهد که برای چندین هفته بیش از اندازه می‌خوابند.
۳. بیمار فقط برای غذا خوردن حریصانه از خواب بیدار می‌شود.
۴. با فعالیت زیاد جنسی و خصومت زیاده از حد در ارتباط است.
۵. به‌ دنبال حملات فراموشی رخ می‌دهد.
۶. ممکن است بعد از سال‌ها به‌طور ناگهانی بهبود یابد.
۷. بیماران در فاصله بین حملات طبیعی هستند.
۸. درمان شامل محرک‌ها (آمفتامین، متیل‌فنیدیت ‘methyl-phenidate’ و پمولین ‘pemoline’ برای پرخوابی و روش‌های پیشگیرانه برای سایر علایم است. استفاده از لیتیوم هم موفقیت‌آمیز بوده است.
– سندرم مرتبط با قاعدگی:
برخی زنان ممکن است هنگام قاعدگی و یا کمی قبل از شروع آن، پرخوابی شدید متناوب، تغییر الگوهای رفتاری و خوردن حریصانه را تجربه کنند.
– خواب ناکافی:
با شکایت از خواب‌آلودگی روزانه، تحریک‌پذیری، ناتوانی در تمرکز و نقص در قضاوت در شخصی که به‌طور دائم نمی‌تواند به مقدار کافی بخوابد، تا یک بیماری همراه با هوشیاری داشته باشد مشخص می‌شود.
– مستی خواب:
۱. ناتوانی در هوشیاری کامل برای مدتی طولانی بعد از بیدار شدن از خواب.
۲. بیشتر از افراد مبتلا به آپنه خواب و یا بعد از محرومیت مداوم از خواب دیده می‌شود.
۳. ممکن است به‌عنوان یک اختلال منفرد دیده شود.
۴. درمان اختصاصی وجود ندارد. محرک‌ها ممکن است ارزش محدودی داشته باشند.
– بی‌خوابی در ارتفاعات:
۱. در ارتفاعات بالاتر به موازات کاهش سطح اکسیژن شدیدتر می‌شود.
۲. استازولامید ممکن است نیروی تهویه را افزایش دهد و هیپوکسمی را کم کند.
۳. ممکن است بیماران با آپنه از خواب بیدار شوند.
۴. بی‌خوابی، ثانویه به تغییر در نقطه تنظیم تهویه‌ای شروع خواب و مشکلات تنفسی منتج از آن است.