جدیدترین مقالات روانشناسیISI : مقاله ترجمه شده روانشناسی 2022

تازه هایروانشناسی ، مقالات علمی فارسی و انگلیسی

جدیدترین مقالات روانشناسیISI : مقاله ترجمه شده روانشناسی 2022

تازه هایروانشناسی ، مقالات علمی فارسی و انگلیسی

مقدمات و شرایط روان شناختی تجربه دینی

افزون بر پایه های زیستی و شرایط جسمانی که در تجربه دینی مؤثر است و زمینه های آن را تسهیل می کند، مقدمات و احوال روانشناختی نیز میتواند زمینه ساز تجربه دینی باشـد. تصویر پردازی مذهبی در بسیاری از سنت های دینی سهیم است و در موضوع روان شناسی تجربه دینی اهمیت فراوانی دارد. بررسی آزمایشی تصـویرپردازی هـم در سـنت طـولانی بررسی های مربوط به «محرومیت حسی» یا انزوا مورد توجـه بـوده اسـت. محـدودکردن ادراکـات خـارجی، احتمـال تصـویرپردازی را افـزایش مـی دهـد. عجیـب نیسـت اگـر روانشناسان به دنبال راه هایی بوده انـد کـه تنهـایی و انـزوا را تشـدید و بـه ایـن ترتیـب تصویرپردازی را تسهیل می کند. بنابراین، تنهایی و انزوا که معمولاً در چلـه نشـینی تجربـه می شود، از زمینه های مهم تجربه دینی است.

چنانکه شپارد و لیلی یادآور شده اند، حالت انزوا، تنهایی و تمرکـز دقیق اغلب سبب تصویرپردازی نامنتظره و ناخواسته ای می شود که می تواند فعالیـت هـای جاری را مختل کند. نمونه های چنین حالاتی عبارت اند از تمرکز بر صـفحه رادار، توجـه به وظایف شغلی هنگام سفر فضایی و تحمل دوره های طـولانی انـزوا. تعبیـر محرومیـت حسی دارای تأکید منفی است، لیکن در بسیاری از سنت های دینی، کناره گیری از ادراکات دنیوی و روی آوردن به درون، از قدیم الایام مقامی ارزشمند و ممتاز داشـته اسـت. بـرای نمونه، برخی از اشکال نیایش و مراقبه شامل کناره گیری از توجه حسی بـه جهـان خـارج می شوند که ممکن است موجب تصویرسازیای شود کـه از نظـر مـذهبی معنـادار باشـد .

حذف منابع خارجیِ تحریک در بررسی های مربـوط بـه انـزوا سـبب شـد تحقیقـات آغازین، اصطلاح «محرومیت حسی» را وضـع کننـد. بسـیاری بـر آن بودنـد کـه تصـاویر موجود در این بررسی ها باید جزو توهمات باشند، لیکن نخستین بررسی ها دربـاره انـزوا (محرومیت) نتایج مبالغه آمیزی به بار آوردند که اینک همه آنها را تا حد زیـادی برسـاخته شرایط و محیط آزمایشی می پندارند . بـه ویـژه اسـتفاده از محفظه های انزوا ابزاری برای مهارکردن منابع خارجی تحریک به دست داد. محفظه انـزوا نوعاً صندوقی دربسته، ضد صدا و ضد نور و پر از محلول نمـک منیزیـوم در حـد دمـای خارجی بدن است و وزن مخصوص آن طوری تنظیم شده که شخص به آسانی در حالـت نیمه غوطه ور در آن بـاقی مـی مانـد. کیفیـت منحصـر بـه فـرد محفظـه انـزوا، همـراه بـا پیش آگهی ها و احتیاط های آزمایشی فراوان، واکنش های وحشت آمیز و عجیب و غریبی را در برخی شرکت کنندگان برمی انگیخت. لیکن وقتی بررسی ها پیشرفت کردند، معلوم شـد اگر شرکت کنندگان مطلع باشند (یعنی بدانند احتمالاً چه تجربه هایی در محفظه انزوا روی میدهد)، از واکنشهای منفی تا حد زیادی کاسته میشود. در عوض، شرکت کننـدگان بـه نحوی تقریباً عام و مثبت با انواع تجربه هایی رو به رو می شدند که در پژوهش های مربـوط به حالات تغییر یافته گان دیده می شود. مهـم تـر از همـه تصـویرپردازی هـایی کـه بـر اثـر تجربه های در محفظه انزوا پدید می آیند، تصویرپردازی ای است که به ندرت می توان آن را حقیقتاً توهم محض به شمار آورد .

پدیده های بی ساختار از قبیل نور سفید متمرکز یـا پراکنـده و نیـز اشـکال هندسـی و رنگ های گوناگون، اموری رایج هستند و روانشناسی ادراک فوراً آنها را تبیـین مـی کنـد. برای نمونه، شلیک عصبی خود به خود در شبکیه که پدیده ای رایج است، در بررسـی هـای مربوط به انزوا مورد توجه قرار می گیرد و از این رو، جزئی از آگـاهی هشـیارانه مـی شـود. برخی از این پدیده ها معمولاً هنگام مراقبه و نیـایش رخ مـی دهـد. آمـوزش مفصـل تـر و صـرف زمـان بیشـتر ممکـن اسـت بـه تصـاویر پرمعنـاتری بینجامـد کـه برخـی شـبیه تصویرپردازی خواب گونه اند و برخی دیگر شبیه شکل های با معنایی هستند که بی شباهت به اشکالی نیست که در خواب می بینیم. البته هم گـزارش و هـم محتـوای تصـویرپردازی سخت تحت تأثیر صحنه و فضای موجودند. چنان که در پژوهش های مربوط به داروهـای روانگردان خواهیم دید، در محفظـه هـای انـزوا توهمـات بـه نـدرت روی مـی دهـد. اشخاص تصاویری نمی بینند که به اشتباه، انتظار وجود آنها را در زمان و مکان دارند، بلکه چیزهایی را می بینند که جزو ادراکات روزمره آن هاست. لیکن اگر فضـا و محـیط مناسـب باشد، شرکت کننـدگان تصـاویری تجربـه مـی کننـد کـه اهمیـت هسـتی شـناختی دارنـد. تصویرپردازی صرفاً امری ذهنی و بی اهمیت تلقـی نمـی شـود. در برخـی از پـژوهش هـا بالاترین تصویرپردازی گزارش شده مربوط به چهره های مذهبی است .

داروهای روان گردان نیز که در ادبیات روانشناسی دین با عنوان «ایزد آران» از آن یاد می شود، تجربه دینی را تسهیل می کند و مقدمات آن را فراهم مـی آورد. دربـاره کیفیـت و ارزش آنها در بخش مستقلی بحث می کنیم.

در فلسفه اسلامی نیز زیر عنوان نبوات، منامات و خـوارق عـادات، برخـی از شـرایط زمینه ساز تجربه دینی بیان می شود. از جمله صدرالمتالهین ملا صدرای شیرازی در مورد رؤیای صادقه می گوید:

« ... پس هرگاه روح در باطن حبس گردد و حواس به گونه ای راکد شوند، نفس از اشتغال به حواس فارغ می گردد؛ زیرا معمولاً نفـس بـه تفکـر دربـاره آنچـه حـواس بـر او وارد می کنند، مشغول است. هرگاه فراغت یابد و موانع مرتفع گردد، مهیای اتصال به جواهر روحانی شریف عقلی می شود که نقش های همه موجودات در آن حاصل اسـت و بـه آن جواهر در شرع، لوح محفوظ می گویند و یـا مهیـای اتصـال بـه جـواهر نفسـی و قـوای برزخی علوی می گردد که صورت های مادی شخصـی و جسـمانی جزئـی در آن وجـود دارد. هرگاه به آن جواهر متصل گردد، نقوش موجود در آن جواهر را می پذیرد، البتـه انطباع صورت ها و نقش ها از جواهر عالیه، در صورتی است که حجابی در میـان نباشـد. حجاب در اینجا اشتغال نفس در اثر واردات حواس است » .

ملاصدرا در ادامه، شش عامل را برای رفع حجاب بیان می کنـد:

1 .صـفای نفـس بـر حسب اصل فطرت.

2 .انزجار از این عالم به سبب اموری که عیش دنیایی را مکدر سـازد؛ مانند مصائب و گرفتاری ها.

3 .ریاضت های علمی و عملی که موجب مکاشفات ظـاهری و معنوی گردد.

4 .موت اختیاری که برای اولیای الهی است.

5 .مرگ طبیعی کـه موجـب کشف حجاب برای همه انسان ها مـی شـود.

6 .هنگـام خـواب، مـرگ و در هـر دو حـال استعمال حواس فی الجمله ترک می گردند و نقوشی در نفس ایجاد می شود.

در بین این عوامل، سه مـورد نخسـت، یعنـی صـفای نفـس، انزجـار از ایـن عـالم و ریاضت های علمی و عملی عمومی و اختیاری است؛ یعنـی تمهیـد شـرایط آن تـا حـدی برای همگان قابل دسترس است. در واقع، تجربه دینی همان کشف یا بخشـی از مکاشـفه است و هرگونه کشف متوقف بر رفع حجاب است. چنـان کـه قیصـری در مقدمـه شـرح فصوص می نگارد:

« بدان که معنای لغوی کشف رفع حجاب است. وقتی در لغت عرب گفته می شود کشـفت المرأه وجهها؛ یعنی نقاب از چهره برکنار کرد و در معنای اصـطلاحی آگـاهی یـافتن بـر معانی غیبی و امور حقیقی در فراسوی حجاب است ».

به بیان دیگر، تجربه دینی از مصادیق کشـف و شـهود اسـت و کشـف نیـز از جـنس حضور است. پس ریاضت هایی که سبب رفـع حجـاب و حضـور بیشـتر اسـت، از نظـر روان شناختی فرد را برای تجربه دینی مهیا می سازد.

محیی الدین عربی در فتوحات مکیه و خواجه عبداالله انصاری در منازل السائرین اتحاد و اتصال را شرط اساسی کشف یا نشانه کشف میدانند؛ یعنی سالک افزون بر ریاضت هـا و پاکی از پلیدی ها، باید با سلوک عملی و طی مقامات بـه مرحلـه اتصـال و اتحـاد نایـل شود. البته اتصال دارای مراتب متعدد است و متناسب با این مراتب کشـف هـا و تجـارب دینی متفاوت اتفاق می افتد. بنابراین، تمهیدات اتحاد و اتصال نیز که سلوک عملی اسـت، یکی دیگر از شرایط روان شناختی برای تجربه دینی است.

امیرمؤمنان علی در نهج البلاغه (1414ق، خطبه 220 و 222) برخـی از زمینـه هـای روانشناختی تجربه دینی را برمی شمارند: حیات عقلی، مخالفت با امیال نفسانی، لاغری و نزاری بدن (در اثر کم خوری)، نرم دلی و صفای باطن با یاد خدا .

تأثیر داروهای روان گردان در تجربه دینی

این نکته از قدیم معلوم بوده است که برخی از ادیـان در آیـین هـای مـذهبی خـود مـواد دارویی طبیعی و ترکیبی را به کار می گرفته اند. پرسش هایی در این بحث قابل طرح است: داروهای روان گردان چیست؟ سازوکار این داروها در انسان چگونه است؟ آیـا مطالعـات تجربی تأثیر این داروها را در تجربه دینی تأیید می کند؟ اعتبار و ارزش تجربه های حاصل از داروها چگونه است؟

داروهای روان گردان به طور عام برای مواد و داروهایی به کار می رود که با آثار زیست ـ شیمیاییِ خاصی که بر مغز انسان به جای می گذارند، موجب پدیدآمدن تغییرات خاصی در هشیاری و رفتار انسان می شوند برخی مؤلفان روان گردان ها را به پنج دسته تقسیم می کنند :

1 . کند سازها ( مسکن ها )؛ مانند الکل، آرام بخش های خفیف، والیوم.

2 . محرک ها؛ مانند آمفتامین ها از قبیل متدرین، دکسدرین و بنزدرین.

3 . مواد افیونی ( داروهـای مخـدر ) ؛ ماننـد تریـاک و مشـتقات آن از قبیـل کـدئین، هروئین، مرفین، نیکوتین، کافئین، کوکائین.

4 . توهم زاها؛ مانند ال اس دی، مسکالین، سیلوسایبین و... .

5 . شاهدانگان (گرفته از گیاه شاهدانه)؛ مانند ماری جوانا، حشیش.

داروهای توهم زا یکی از اقسام داروهای روان گردان هستند. ویژگی منحصر به فرد این نوع مواد، تأثیر فوق العادهای است که بر حواس و احساسات انسان نهاده، حساسـیت آنهـا را به شدت می افزاید. آنها همچنین بر آگاهی انسان اثر می گـذارد و نـوعی توسـعه در آن ایجاد می کند. این افزایش حساسیت و توسعه در موارد بسیاری بـه صـورت توهمـاتی در ذهن مصرف کننده ظاهر می شود که هیچ واقعیتی در خارج ندارد. به نظر مـی رسـد همـین واقعیت موجب غلبه کاربرد واژه توهم زا درباره آنها شده است.

امــا در لغــت نامــه هــای معتبــر (Dictionary s'Webster House Random) واژه مناسبت تر بحث حاضر، داروهای روان نما ست کـه قضـاوت ارزشـی منفـی نیـز دربـاره ماهیت و آثار آنها نخواهد بود. این مواد با توجه به آزمایش ها، گزارش هـا و تحلیـل هـای متعدد، نمایان گر ساحت ها و لایه های درونی روان انسان هستند. به عبارت دیگر، این مواد در شرایط خاصی موجب کنار رفتن پرده ای می شوند که اشـتغال بـه محسوسـات و امـور مادی بر لایه های درونی نفس کشیده است. نقش ایـن مـواد در نمایـان سـاختن سـاختار لایه های درونی تر نفس انسانی، تا آنجا برای برخی محققان جالب توجه بوده کـه آنهـا را به منشور یا ذره بین روانی تشبیه کرده اند .

در منابع جدیدتر، کسانی که درباره داروهای روان نما نظـر موافـق تـری دارنـد، بـرای توصیف گیاهان یا داروهای شیمیایی که تجربه دینی ابتدایی را تسهیل می کننـد، اصـطلاح « ایزد آران » را ترجیح می دهند این نکته از مدت ها پیش مطرح بوده است که شباهت آشکاری میان تجربه های دینی گوناگون و تجربه های ناشی از مصرف دارو وجود دارد. در حقیقت پیش از آغاز قرن بیسـتم، لوبـا برآن بود که تجربه های دینی در سنت های پیشرفته باید بی اعتبار تلقی شوند؛ زیرا شبیه حالاتی هستند که در سنت های کمتر پیشرفته با دارو ایجاد می شود. اصول اسـتدلال لوبا را زینر به تازگی تفصیل داده و نتیجه گرفته است که اگر تجربـه ای ناشـی از مصرف دارو باشد، نمی توان آن را اصالتاً مذهبی دانست. اگر بتـوان تجربـه ای را بـه ایـن علت که بیوشیمی آن مشخص شده، بی اعتبار پنداشت، فیزیولوژی را هم می توان بـه ایـن علت که بیوشیمی آن مشخص شده، بی اعتبار دانست. چنانکه وایل تأکید کـرده است، شباهت میان مواد روان گردان در گیاهان، جانوران و مغز آدمی نشـان مـی دهـد هـر تمایزی میان حالات طبیعی و مصنوعی قایل شویم، دل بخواهی است.

به دلایل کاملاً مشخص فیزیولوژیک، میتوان از ایزد آران اتتظار داشت تغییرات پایایی را در تصویرپردازی بصری و غیربصری ایجاد کنند که از نظـر شـرکت کننـدگان مطلـع و باثبات احتمالاً اشیای جالبی هستند که بر اثر کاوش هشیارانه کشف می شوند. استراسمن تصاویر معنادار که تحت تأثیر این مواد پدید می آیند، اگر چشم های مصرف کننده بسته باشند، نوعاً به شیئی منتسب می شود که انتظار نمی رود در جهان خارج وجود داشـته باشد. به همین ترتیب، وقتی چشم های مصرف کننده باز است، تغییر در ادراک اشیاء، تغییر در نحوه ادراک آن هاست، نه تغییر در خود اشیای واقعی یا ادراک اشیایی که واقعی نیستند (یعنی تغییر در ادراک است، نه جهان خارج).

طبـق نظریـه نقـش سـوندن _ روانشـناس سوئیسی که می گوید سنت های دینی، مخصوصاً به شکل متون مقدس، الگوها یا مدل هایی را به دست می دهند که تجربه دینی را ممکن می کنند؛ یعنی تفسـیر یـا ادراک رویـدادها در قالب داستان های متون مقدس، چیزی است که تجربه دینی را بـه وجـود مـی آورد_ وجـود چارچوب مذهبی قدرت ایزدآران را برای تسهیل تجربه های دینی افزایش می دهـد. مسـترز و هیوستون دریافتند که تحت تأثیر ایزد آران، تصویرپردازی مذهبی امـری کـاملاً عادی است. شیوع تصویرپردازی دینی در نمونه 206 نفره آنها چشم گیر است. ایـن داده هـا در جدول زیر آمده است :

 

 

در پرتو نظریـه نقـش سـوندن، انتظـار داریـم بـه فـرض وجـود آشـنایی مناسـب بـا چارچوب های مذهبی، بسیاری از تجربه های تسهیل شده از طریق مواد مخدر، تجربه هـای دینی پنداشته شوند. خام اندیشی است اگر مدعی باشیم تجربه های دینی فقط بـا اسـتعمال مواد مخدر امکان پذیرند. برعکس قدرت ایزدآران در تسهیل تجربه دینی مرهون ایـن امـر است که تغییر حالات هشیاری بر اثر مواد شیمیایی، تا چه حـد از نظـر مـذهبی بـه جـا و معنادار قلمداد شود.

گروف مدعی شده است که استفاده درمانی از ایزدآران، اغلب حال و هوایی به وجود می آورد که موجب گزارش تجربه های دینی و فراشخصی می شود. بسیاری از این تجربه ها در قالب نظریه یونگ تفسیر می شوند که به ویـژه بـرای توصـیف تصـویرپردازیِ دینی مناسب است.

بنابراین، می توان گفت ایزد آران به وجود آورنده تجربه دینی نیست، بلکه احوالاتی در انسان پدید می آورد که در افرادی که زمینه مذهبی دارند، تجربه دینـی تفسـیر مـی شـود. اگرچه خصومت دین رسمی با مصرف ایزدآران امری کاملاً مسـلّم اسـت، عجیـب ایـن است که ایزدآران با طیفی از تجربه ها که نوعاً «دینی» نامیده می شوند، در ارتباط هسـتند. اشتباه است اگر این احتمال را نپذیریم که حالات تسهیل شده هشـیاری از طریـق مـواد شیمیایی ممکن است اعتبار هستی شناختی داشته باشـد. در واقـع، مـذهبی دانسـتن آنهـا افزون بر ایجاد بافت و زمینه، اعتبار هستی شناختی نیز می دهد. لیکن صرف ایجاد تجربه واحد، هرچند «دینی» باشـد، اگـر در بافـت سـنتی مشـخص صـورت نگیـرد، احتمـالاً نمی تواند به تحولی مستمر در زندگی بینجامد. به نظر می رسـد نقـش چنـین مـوادی در قطع تعلق انسان از عالم ماده و حواس پنجگانه است. دوری از عالم مـاده، سـنتی اسـت تکوینی در عـالم کـه حـواس بـاطنی انسـان را تقویـت مـی کنـد. چنـین امـری گـاهی خودخواسته و ارادی است که در سایه پیروی از آموزه های دینی و ریاضت های مشـروع حاصل می شود و گاهی جبری و تصنعی، که با استفاده از داروهای توهم زا بـه شـدت و ضعف، انسان را فراتر از معرفت حسی با صور کلیه مواجه می کند. بدیهی است اسـتفاده از روش های مشروع، سازگار با خلقت روحانی انسان و همچنین منطبق با پیـام ادیـان و تعالی بخش است و در مقابل راه های تصنعی، سبب توقف و اشتغال بـه همـین سـطح از معنویت و نوعی ارضای گرایش به معنویت است.

این قسمت را با جملات رساک به پایان می بریم که معتقد است توجه ویـژه به رفتارها یا تجربههای خاصی که (در اثر ایزدآران ممکن است ایجاد شده باشد) «دینـی» تلقی می شود، گمراه کننده است و به خـوبی مطلـب را بیـان کـرده اسـت: پـس خطـر در اینجاست که باور کنیم رفتاری که بدین گونه تحقق یافته، همان چیزی است که کل تجربه دینی به راستی به آن مربوط می شود و بدتر اینکه چنین رفتاری فـی النفسـه غایـت مطلـوب تلقی شود، و چون گلی کمیاب از خاکی که آن را تغذیه می کند، جـدا گـردد. نتیجـه کـار صرفاً تأکیدی تنگ نظرانه بر تأثیرات و حساسـیت هـای خـاص اسـت: تجربـه هـای اوج ، سرخوشی ، درخشش و از این قبیل. لیکن حتی اگر کسی بخواهد خلسه را «اوج» تجربه دینی بداند، آن قله در میان هوا معلق نیست، بلکه متکی بـر سـنت و شـیوه ای از زنـدگی است. آدمی از راه تشرف به آیینی خـاص از ایـن بلنـدیهـا فرامـی رود و شـکوه آنهـا را درمی یابد و این همه مستلزم یادگیری، التزام، تعبد، خدمت و ایثار است. نزدیک شـدن بـه قله از هر راه میان بری، مثل بالارفتن از کوه اورست است به این شکل که از بالگرد بر قله آن پیاده شویم! 

هرچند برخی از داروهای روان گردان همچون مسکالین و سیلوسـایبین، از زمـان هـای گذشته برای برخی اقوام و قبایل شناخته شده بودند - سرخپوستان آمریکایی، قبایل مزتک در مکزیک، شراب مقدسی به نام «سوما» در متون ودایـی، شـمن هـای سـیبریایی اینکـا و یونانیان باستان از چنین موادی در مراسم مذهبی استفاده می کرده انـد - امـا ظهـور ادیـان ابراهیمی، به نحو معناداری با دوری گزیدن از این مواد در مراسم مذهبی مصادف بود .

اکنون حال بر می گردیم به این پرسش که: آیا مطالعات تجربی تأثیر ایـن داروهـا را در تجربه دینی تأیید می کند؟ به عبارت دیگر، رابطه ای معنادار میان مصرف این داروها تحت شرایط کنترل شده و رخداد تجربه دینی یا عرفانی تصویر می شود؟ ادعای فوق را کسـانی چون آلدوس هاکسلی ، والتـر اسـتیس ، هیوسـتون اسـمیت و دیگران مطرح کردهاند و کسانی چون ویـن رایـت آن را تأییـد کـرده انـد، امـا در مقابل، کسانی چون رابرت زنـر نپذیرفتـه انـد. در برخـی آزمـایش هـای تجربی از قبیل والتر پنک ، کلارک ، هیوستون و مسترز ، و گراف نیز اصل مدعا، یعنی اینکـه در اثـر مصـرف داروهـای روانگردان، بخشی از ویژگیها و احوالات مختص به تجارب دینی و عرفـانی بـهوجـود میآید، تأیید شده است. گزارشهای تجربـه شخصـی برخـی از مشـهورترین فیلسـوفان علاقه مند به پژوهش در وادی عرفان و تجربه دینی از قبیل ویلیام جیمز ، آلـدوس هاکسلی ، هیوستون اسمیت و استیس نیز هماهنـگ و همـراه بـا مطالعات قبلی است .

درباره تأثیر داروهای روان گردان به چند نکته باید توجه کرد:

1 .این داروها به خودی خود، صرفنظر از زمینه و شرایط روانـی مصـرف کننـده اثـر ویژه ای ندارند؛ فقط موجب تقویت و تغییر ادراکات حسـی بـه گونـه ای نامتعـارف است.

2 .از مجموع گزارش ها، می توان اجمالاً به این نتیجه رسید که این داروها در صـورت وجود شرایط درونی و بیرونی، احتمالاً و نه ضرورتاً می تواننـد ایجادکننـده نـوعی تجربه برای مصرف کننده باشد که شباهت زیـادی بـه برخـی تجربـه هـای دینـی و عرفانی دارند.

3 .شرایط درونی اجمالاً عبارتاند از: خـوش بینـی مصـرف کننـده دربـاره آثـار دارو، آمادگی وی و نوع انتظاراتی که از آن دارد، سابقه تجربه های دینی یا عرفانی، زمینه دینی و انس بیشتر با مفاهیم و جهان بینی دینی.

4 .شرایط بیرونـی اجمـالاً عبـارت انـد از: محـیط دوسـتانه، آرام، دل پـذیر و عـاری از محرک های ناخوشایند.

5 .حضور یک «راهنما» هنگام مصرف داروها ضرورت دارد که دارای اطلاعات کـافی در این زمینه بوده، دارای مهارت شخصی و توانایی انگیزش حس اعتماد و امنیـت در سوژه باشد.

6 .آمادگی و ظرفیت های اولیه فرد از نظر معنوی و عرفـانی نیـز بـه ایـن امـر کمـک می کند .

در اینجا با آخرین پرسش مواجه می شویم: آیا شـباهت فـوق العـاده و حتـی یکسـانی ویژگی های پدیدار شناختی تجربه های حاصل از مواد و تجارب دینی و عرفانی اصیل، بـر یکسانی خود آن دو تجربه دلالت می کند؟ پاسخ این پرسش بنا بـر قاعـده علیـت، مثبـت است. اما با تأمل بیشتر در می یابیم که یکسانی و این همانی آثـار و ویژگـی هـا بـه سـادگی احراز نمی شود.

چرا مردم اتاق ما روانشناسان را دوست دارند؟

چرا حاضرند بیایند و هزینه های بالا بدهند و یک ساعت بنشینند و با مشاور و یا روانشناس حرف بزنند؟

چه چیزی در این اتاق وجود دارد که در برابرهمسر یا پدر ومادر یا دوستان و ... وجود ندارد؟

چرا وقتی میروند خوشحالند و می گویند سبک شده اند؟

این اتاق های مشاوره و این ملاقات ها چه مایه آرامشی در خود دارند که در سایر اتاق ها و سالن ها و ملاقات ها وجود ندارند؟

شاید مهمترین تفاوتش احساس امنیت باشد!

احساس امنیت در عین آزادی...

احساس امنیت و آزادی برای تخلیه و برون ریزی هر آنچه سالیان سال در دلش جمع شده و بعد ... آرامش...

امنیت از این که مورد قضاوت قرار نمی گیرد...

از این که بر چسب نمی خورد...

پیش داوری نمی شود ...

روانشناس فکر بعد راجع به او نمی کند ...

رازهای مگوی مراجع همین جا بین او و روانشناس و خداوند دفن می شود و هیچ وقت هیچ کس دیگری از آن مطلع نخواهد شد ...

روانشناس حامی اوست، می خواهد به او کمک کند ...

او می توانداینجا خود خودش باشد بدون هیچ واهمه ای ...

سخت ترین و پیچیده ترین و رنج آورترین مسائل زندپیش را بدون حساب و کتاب و فکر و خیال کردن می تواندمطرح کند ...

دلش اگر خواست می تواند گریه کند ...

می تواند بلند بلند بخندد ...

اکنون روانشناس وارد می شود ودر کوچه پس کوچه های روح او می گردد و کجی ها را صاف می کند و کنج ها را میکاود و نخاله ها و زباله های فکری را جمع آوری می کند و در نهایت پس از شناسایی نقشه روح او ، گرد و خاکها را می نشاند و به اومی نمایاند که چه راههایی پیش پای اوست و رفتن در هر کدام چه هزینه ها و چه فایده هایی برای او در پی خواهد داشت .

اینجا مراجع احساس می کند کنترل اوضاع دوباره در دست اوست ...

اوست که باید انتخاب کند و پیش برود ...

اوست که مسئول ایجاد تغییر و بهبودی در زندگی اش است ...

اوست که انتخاب می کند همان راه پیشین را برود یا راهش را تغییر دهد و اگر تغییر دهد ... روزهای خوب ، آمدنی هستند! ...

و وقتی به اینجا می رسد ... آرام می گیرد ...

اکنون می شود امیدوار بود تغییر اتفاقدبیفتد ...