جدیدترین مقالات روانشناسیISI : مقاله ترجمه شده روانشناسی 2022

تازه هایروانشناسی ، مقالات علمی فارسی و انگلیسی

جدیدترین مقالات روانشناسیISI : مقاله ترجمه شده روانشناسی 2022

تازه هایروانشناسی ، مقالات علمی فارسی و انگلیسی

طلاق عاطفی

در بسیاری از موارد، پدیده طلاق ناشی از مسائلی است که یک یا دو دهه قبل حتی باور کردن آن نیز امکان­پذیر نبود؛ تنوع­طلبی، خیانت، دروغگویی و بسیاری از مسائل دیگر منشأ و مبدأ تعداد قابل ملاحظه­ای از طلاق­ها شده­ است. اما کم نیستند خانواده­هایی که قبل از طلاق قانونی، رویه طلاق عاطفی را در پیش می­گیرند. از دیدگاه صاحب­نظران، طلاق عاطفی اولین مرحله در فرایند طلاق رسمی و بیانگر رابطه­ی رو به زوال است که در آن احساس بیگانگی میان زوجین حاکم می­شود. در این حالت زن و شوهر اگرچه ممکن است با هم بودن را ادامه دهند، اما جاذبه و اعتماد آنها نسبت به یکدیگر از بین رفته است. به طلاق عاطفی، جدایی خاموش نیز گفته می­شود، چرا که همسران در کنار هم زندگی می­کنند اما در احساسات شخصی همدیگر شریک نیستند و از سویی دیگر، رابطه­ی میان آن­ها رابطه­ای را توصیف می­کند که آن­ها در محیطهای اجتماعی، خوب و صمیمی به نظر می رسند ولی در خلوت قادر به تحمل یکدیگر نیستند.

علایم و شاخصه­های طلاق عاطفی

 

طلاق عاطفی معمولاً از شکایت و گله­گذاری زوج­ها نسبت به یکدیگر شروع می­شود. مشخصه دیگر این است که دو طرف میل شدید به تنهایی دارند و برنامه­های خود را به صورت انفرادی برنامه­ریزی می­کنند. در جریان طلاق عاطفی، زن و شوهر نه تنها تلاشی برای با هم بودن نمی­کنند، بلکه ترجیح می­دهند در تنهایی اوقات خود را سپری کنند.  مؤلفه­ی دیگر ارتباط کلامی خیلی محدود است. از دیگر مولفه­ها می­توان به دیگرگرایی اشاره نمود که می­تواند طیفی از مهمانی­های افراطی تا ارتباط و ورود دیگری به عنوان جایگزین همسر، برای هر یک از طرفین را در برگیرد. گاهی این "دیگر" فرزند خانواده است و رابطه­ی پدر یا مادر با بچه از حد طبیعی خارج می­شود. شاخصه­ی دیگر طلاق عاطفی بی­تفاوتی و زوال امید به ترمیم رابطه است. زن و شوهری که درگیر طلاق عاطفی­اند، تغییر در خود و طرف مقابل را غیرممکن دانسته و به همین خاطر هرگونه میانجی­گری برای ترمیم این رابطه­ی مخدوش را بی­فایده می­دانند. یکی دیگر از شاخصه­های روشن و بارز طلاق عاطفی، بیماری­های جسمی و  افسردگی است.

ریشه­های طلاق عاطفی

 

اختلافات زوجین دلایل متعددی دارد. بخش عمده­ای از این اختلافات ناشی از انتخاب­های نادرست است. انتخاب­های نادرست افراد، به صورت­های مختلفی دیده می­شود. سهم عمده­ی آن­ها به "انگیزه" افراد برای ازدواج کردن باز می­گردد. انگیزه­های مخربی که انتخاب نادرست را باعث می­شوند، شامل موارد زیر می­شوند:

 1-گریز از تنهایی

 2- فرار از حرف مردم و با به اصطلاح بستن دهان مردم

 3- ازدواج­هایی که برای مادیات و رفع نیازهای مادی صورت می­گیرد

 4- ازدواج­هایی که از روی چشم و هم­چشمی در میان اعضای فامیل و دوستان صورت می­گیرد

 5- ازدواج­های تحمیلی که در آن خواستن نقشی ندارد

 6- ازدواج­هایی که برای فرار از محیط خانواده­ی کنونی صورت می­گیرد.

علاوه بر انتخابهای نادرست و عوامل تأثیرگذار بر آن، دلایل بسیار دیگری در ایجاد و بروز اختلافات میان زوجین وجود دارد که در ادامه به برخی از آنها اشاره می­کنیم: در بسیاری موارد زن و شوهر فرایند شناخت یکدیگر را به طور صحیح طی نکرده­اند. در برخی موارد اختلافات میان زوجین به کمبود و یا عدم وجود مهارت­های زندگی باز می­گردد. مواردی چون رابطه صحیح کلامی، مهارت­های لازم برای سخن گفتن و بیان صحیح خواسته­ها از همسر، از جمله موضوعاتی است که در قالب مهارت­های زندگی قرار می­گیرند که اکثر جوانان فاقد آن هستند.

دلایل اصلی زندگی زوجها در کنار یکدیگر بعد از وقوع طلاق عاطفی

از دیدگاه نویسنده، مهمترین دلیل برای تحمل و ادامه یک زندگی در شرایط دشوار و رنج­آور، کارکرد منفی است که طلاق رسمی در جامعه به همراه دارد. نگاهی که جامعه به افراد مطلقه دارد نگاه مثبتی نیست، به خصوص نسبت به زنان که چه بسا بعد از طلاق از طرف جامعه مورد بی­حرمتی روحی و جنسی قرار می­گیرند. از دیگر دلایل، نقش فرودستی است که جامعه و نهادهایش به زنان می­دهد. در واقع به دلیل همین نقش فرودست است که ابراز وجود زنان در زندگی فردی و اجتماعی­شان حمایت نمی­شود و بدین­ترتیب در اکثر مواقع تقاضاها، نگرانی­ها و دغدغه­ها مسکوت باقی می­ماند و همین مسئله­، کنشگر نبودن زنان را تقویت می­کند و آنان را موجوداتی وابسته به مرد و مصرف­گرا بار می­آورد. از دیگر موارد می­توان به وابستگی اقتصادی زنان اشاره نمود. زنانی که دارای پشتوانه مالی نیستند از این می­ترسند که بعد از جدایی چگونه می­توانند گذران زندگی کنند و یا اینکه معتقدند رفاه مادی را که اکنون دارم دیگر نخواهم داشت. وجود فرزندان و نگرانی از اینکه ممکن است فرزندان از جدایی رسمی آسیب ببینند، از دیگر عوامل ادامه زندگی در چنین شرایطی است.  

چه باید کرد؟

برای مواجهه با چنین پدیده­ای باید در نظر داشته باشیم که در حال حاضر با دو گروه مواجه هستیم:

 اول گروهی که ازدواج کرده­اند و دچار طلاق عاطفی­اند و گروه دوم شامل افرادی است که هنوز ازدواج نکرده­اند ولی ممکن است بعد از ازدواج به این مسأله دچار شوند.

در مورد گروه اول بهترین کار، مراجعه به متخصصین این حوزه و کمک گرفتن از آنهاست. یکی از راهکارهایی که می­تواند در شفاف­سازی، سوء­تفاهم زدایی و باز کردن گره میان زوجین، تأثیر زیادی داشته باشد، زوج­درمانی است. زوج­درمانی رویکردی است که در آن جلسات درمانی مشترک میان زن و شوهر برای تغییر دادن روابط میان آن­ها در جهت مطلوب برگزار می­شود. در واقع در زوج­درمانی به این مسأله پرداخته می­شود که مسأله میان زوجین، فردی نیست. بلکه مشکل میان­فردی است و هر دو باید در جهت بهبود و حل مشکل دارای انگیزه باشند و رویکردی فعالانه را اتخاذ کنند.

در مورد گروه دوم که هنوز ازدواج نکرده­اند بهترین رویکرد، پیشگیری است. این گروه دارای پتانسیل زیادی برای دچار شدن به چنین آسیبی را داراست. چرا که ممکن است آنها خود قربانی چنین پدیده­ای باشند و نگرانی  مهمتر در مورد آن­ها، نداشتن مهارت­های زندگی و مهارت­های پذیرش نقش جدید است. در وهله اول مسئولیت آموزش این مهارت­ها به عهده خانواده­هاست و بعد از آن­ها، به عهده نهاد آموزش و پرورش می­باشد. کودک از شش تا هجده سالگی بخش قابل توجهی از زندگی خود را در مدرسه می­گذراند که این نهاد و سایر نهادهای مرتبط با کودک، برای آموزش مهارت­های لازم زندگی باید یرنامه­ریزی عملی و متنوعی را اتخاذ نمایند. 

همچنین در مورد دختران و پسران جوانی که قصد ازدواج را دارند باید مهارت­های ازدواج عاقلانه را آموزش ببینند. در واقع باید نهادهای مسئول، کلاس­های مشاوره پبش از ازدواج را برای چنین افرادی به صورت اجباری در نظر بگیرند تا از ایجاد آسیب­های ناشی از انتخاب ناآگاهانه، انتخاب از روی هیجانات و همچنین انگیزه­های نادرست در ازدواج جلوگیری به عمل آید.

 

تاثیرات مخرب طلاق بر نوجوانان

تاثیرات مخرب طلاق بر نوجوانان

 

تحمل طلاق برای هر بچه ای مشکل است. هر چند برخی از مردم معتقدند که نوجوانان بهتر از بچه های کوچک می توانند با این بحران خانوادگی کنار بیایند. تحقیقات نیز نشان می دهد که همیشه این طور نیست. طلاق برای خیلی از نوجوانان، به تلخی مرگ یکی از اعضای خانواده است.

جلوگیری از طلاق گاه امکان پذیر نیست و وقتی خوب یا بد طلاق رخ می دهد واکنش یک نوجوان به عوامل متعددی بستگی دارد، از جمله :

 

 علت طلاق چه بوده است ؟

چگونگی ثبات روحی ، احساسی ، هم در والدی که در خانه مانده است و هم در والدی که جدا شده است.

مشکلات مالی جدید که بعد از طلاق ایجاد می شود و ...

روزهای اول بعد از طلاق

در خلال مراحل اولیه بعد از طلاق، نوجوان سعی می کند راههایی برای تطابق پیدا کند، و این امر می تواند مشکلات والدینی را که با آنها زندگی می کند، افزایش دهد. برخی از نوجوانها پرخاشگر می شوند و در خانه با پدر یا مادرشان به خوبی برخورد نمی کنند. برخی ساکت و منزوی می شوند و خودشان را از والدین، خواهر و برادران جدا نگه می دارند. خیلی ها همواره فکر ازدواج مجدد والدین هستند و اغلب احساس گناه می کنند و معتقدند که رفتارهای آنها باعث طلاق شده است.

نکته ای که در مورد نوجوانان در مواجهه با طلاق والدین نباید از نظر دور داشت این است که آنها در بدبین کردن والدین نسبت به هم مهارت خاصی دارند به این شکل که در مورد وقایع یک روز ملاقات، یا مشکلات مالی یا محدودیتهایی که یک والد به آن تحمیل می کند، دروغ هایی می گویند و باعث می شوند که دشمنی بین والدین بیشتر شود. البته گاه هم نوجوانان تلاش می کنند والدین را آشتی دهند که در نتیجه مشکلاتی ایجاد می کنند.

باید به نوجوان تاکید کنید که تصمیم طلاق را خودتان یا همسرتان گرفته اید و بچه ها مسبب و باعث طلاق نیستند و همچنین تاکید کنید که این امر خاتمه یافته محسوب می شود گاهی اوقات هم والدین شان را گول می زنند تا بتوانند به چیزهایی که می خواهند دست پیداکنند به این منظور بین والدین در این زمینه رقابت ایجاد می کنند که کدام والد بهتری است یا کدام فرزندش را بیشتر دوست دارد. این رقابت برای همه اعضای خانواده آثار بدی به جای می گذارد.

تاثیرات طلاق بر نوجوانان

البته همه نوجوانان مثل هم نیستند و واکنش آنها نسبت به طلاق والدین شبیه به هم نیست. هر چند تحقیقات در زمینه آثار طلاق هنوز در اوایل راه است اما برخی از یافته ها به اثبات لازم رسیده است مثلا یافته ها شان می دهد که :

وقوع طلاق در خانواده باعث می شود که اکثرا نوجوانان از ایجاد یک رابطه مبتنی بر عشق در آینده بترسند. آنها فکر می کنند که اگر خودشان را از لحاظ احساسی از دیگران دور نگه دارند، می توانند از صدمات و ناراحتی های بعدی در امان باشند. 

نوجوانانی که قربانی طلاق والدین هستند انتظارات و توقعاتشان را از دیگران و حتی از زندگی آینده خود کاهش پیدا می کند و در برابر اصلاح مسایل و امور، احساس ناتوانی می کنند. 

همچنین روابط جدیدی که والدین بعد از طلاق برقرار می کنند، بر نوجوان تاثیر زیادی دارد مثلا ازدواج مجدد والدین می تواند سازگاری نوجوانها را مختل کند و آنها را به سمت رفتارهای مخاطره آمیز بکشاند.

تبعات طلاق و ایجاد افسردگی در برخی نوجوانان

نوجوانان گه گاه تحت تاثیر مشکلات خانوادگی و طلاق والدین ،دچار افسردگی می شوند حال اگر این افسردگی به شکل موثری رفع نشود، ممکن است به خودشان آسیب بزنند. پسرها بیشتر از دختران دست به خودکشی می زنند اما در هر حال هیچکس در امان نیست. 

اینکه چرا در سالهای اخیر آمار خودکشی در نوجوانان و جوانان افزایش یافته است، شاید به این دلیل باشد که اولا امروزه ابزارهای خودکشی فراوانی در دسترس نوجوانان قرار دارد اما شاید این نکته مهمتر باشد که محققان اعتقاد دارند فشارهای زندگی مدرن بیشتر از گذشته ها است. 

خصوصا فقدان علاقه از سوی والدین، ممکن است مشکل مهم دیگری باشد. بسیاری از بچه ها در خانه هایی که با طلاق مواجه بوده اند، بزرگ می شوند و در این دست خانواده ها چون عمدتا تک سرپرست هستند و مشغله های رسیدگی به زندگی زیاد است، خانواده برای گذراندن ساعات خاصی در کنار هم فرصتهای بسیار محدودی دارد و لذا احساس طرد شدگی در نوجوانان این دست خانواده ها زیاد به چشم می خورد.

 

نوجوانان این دست خانواده ها بر این باور هستند که خانواده هایشان آنها را درک نمی کنند و وقتی آنها تلاش می کنند در مورد احساسات، ناراحتی ها، شکستها و ناکامی های خود با والدین شان ارتباط برقرار کنند پدر و مادر نظر آنها را رد می کند و با آنها مخالفت می نماید.

لذا اگر شما فرزند نوجوانی در خانه دارید که دوره هایی از افسردگی را گذرانیده و یا شرایط خانوادگی نابسامانی دارید و از لحاظ روحی موقعیت با ثباتی را برای فرزندتان مشاهده نمی کنید و حتی احتمال می دهید که نوجوان تان در مورد خودکشی فکرهایی دارد ساکت نمانید. شما باید تهدیدها و ژستهای خودکشی را بسیار جدی بگیرید. 

برای مثال :

۱- مستقیما از نوجوان تان در این مورد سوال کنید. از گفتن کلمه خودکشی نهراسید. برخی از والدین تصور می کنند اگر این موضوع را مطرح کنند نوجوان شان را تشویق به خودکشی می کنند اما بر عکس اگر نوجوانی در فکر خودکشی باشد و بفهمد والدین و اطرافیان وی ناله او برای دریافت کمک را شنیده اند، احساس رهایی می کند. به او بگویید که دوستش دارید و از او بخواهید در مورد احساساتش برای تان صحبت کند.

۲- به نوجوان تان تاکید کنید که هر قدر هم که مشکلاتش بزرگ باشد باز هم می تواند برای حل آن تلاش کند و شما در این امر به او کمک خواهید کرد.منتظرنمانید مشکلات خودش رفع شود بلکه دست به کار شوید و حتما کمک تخصصی از یک متخصص و روان شناس هم بگیرید. 

۳- شما به عنوان والدینی که از هم جدا شده اید باید کشف کنید که چه اشتباهاتی وجود داشته و برای اصلاح یا بهتر شدن اوضاع برنامه ریزی هایی کنید و حتی از پزشک نوجوان تان کمک بگیرید تا احتمال بروز خودکشی در فرزندتان را از بین ببرید.

 

البته منظور این نیست که هر نوجوانی که طلاق والدین را تجربه می کند در معرض خطر خودکشی قرار دارد اما نکته مهم این است که والدینی که وارد جریان طلاق می شوند، باید به سلامت روان فرزندان خود خصوصا فرزندان نوجوان توجه خاص داشته باشند. افسردگی های طولانی مدت و یا رفع نشده عمدتا عامل خطر مهمی است و باید مورد توجه جدی والدین قرار گیرد و حتما از کمکهای تخصصی بهره ببرید.

پیشنهاداتی برای والدین در آستانه طلاق

 

۱- باید به نوجوان تاکید کنید که تصمیم طلاق را خودتان یا همسرتان گرفته اید و بچه ها مسبب و باعث طلاق نیستند و همچنین تاکید کنید که این امر خاتمه یافته محسوب می شود.

۲- به نوجوان تاکید کنید که نیازهای او برآورده خواهد شد. (اگر واقعا چنین امکانی وجود دارد).

۳- اطمینان حاصل کنید که نوجوان می داند و می فهمد که هر دو والد او را دوست دارند و در آینده هر دو، ارتباط نزدیکی با آنها خواهد داشت.

۴- اگر پدر در آینده در دسترس نباشد بیشتر وقتها سودمند است که یکی از بستگان مرد یا فردی که نوجوان قبولش دارد در تماس با وی باقی بماند.

۵- تا جایی که امکان دارد، نوجوان را از محیط آشنا و دوستان و مدرسه جابجا نکنید.

۶- اگر امکان پذیر است فرزندتان باید همیشه اوقات خاصی را به طور اختصاصی با هر کدام از والدین بگذراند.

۷- دنبال بهانه ای نباشید که بر اساس آنها به نوجوان بگویید نمی تواند یا نباید با والد دیگر ملاقات کند.

۸- تلاش جدی داشته باشید که روزهای تولد یا عیدها را به خاطر بسپارید و سعی کنید به همه مسایلی که برای نوجوان مهم است توجه کنید.

۹- برای سوال های زیادی که به دفعات از شما پرسیده خواهد شد و برای پاسخ های تکراری آماده باشید.

۱۰- اگر همسر سابقتان از این دستورالعمل ها پیروی نمی کند، به هر حال شما هر کاری را که از دست تان بر می آید، انجام دهید و برای هر مشکل یا هر موردی که دچار شک و تردید می شوید، دنبال گرفتن کمک از یک روانشناس باشید.

 

با اوقات فراغت کودکانمان چه کنیم؟

اوقات فراغت زمانی است که کودک باید آزادانه به انجام فعالیت‌های مورد علاقه خود بپردازد. تنظیم زمان و فراهم کردن اوقات فراغت برای کودکان به‌عهده بزرگسالان است.


همه ما فصل تابستان را فصل تعطیلی مدارس می دانیم در حالیکه امام خمینی (ره) با یک جمله کوتاه اما زیبا به تعطیلی مدارس معنا بخشیده و فرموده:« مدارس تعطیل می شود اما تعلیم و تربیت هرگز تعطیل نمی شود.» با تکیه بر این کلام پرمعنا باید برای ایام تابستان کودکانمان برنامه ریزی صحیح و درست داشته باشیم.


* کودکان برای رشد خود به تحرک و بازی نیاز دارند. تحرک رمز سلامت کودکان است. بازی‌های پرتحرک سبب تخلیه هیجانی و در نتیجه آرامش کودکان می‌شود.
* جهت پر کردن اوقات فراغت بچه ها نباید آنها را با اصرار به کلاس فرستاد، بلکه می‌توان از خودشان پرسید که چه چیزی خستگیشان را برطرف می‌کند و آنها را به سمت کارهای مورد علاقه‌شان سوق می‌دهد.


* اوقات فراغت به نظر بعضی از والدین و مسئولان چیزی زاید‏‎ ‎است‎ .‎طبیعی است که اگر برای اوقات فراغت بچه‌ها هدف‌گذاری نشود، به طور حتم این اوقات زاید به نظر می‌رسد و والدین روزشماری می‌کنند که تابستان هرچه زودتر‎ ‎به پایان برسد‎.‎


* یکی از روش هایی که می‌تواند اوقات فراغت افراد جامعه را زیر پوشش قرار داده و بسیاری از ضعف ها و کمبودهای جسمانی و روانی را رفع و درمان کند، ورزش و تفریحات سالم است.


* تربیت بدنی و ورزش گذشته از جبران ضعف ها و حفظ تندرستی افراد، آنان را برای زندگی، تلاش و اهداف مشترک آماده می‌سازد. این امر در ایجاد هماهنگی حرکت مشارکت نموده و به پیشگیری و تنظیم اضطراب و افسردگی کمک می‌کند.‏


* پرداختن به فعالیت بدنی هدایت شده می‌تواند باعث پرورش سایر رفتارهای بهداشتی مثل پرهیز از سیگار، مواد مخدر و رفتارهای خشونت‌بار گردد و نیز کودکانی که فعالیت بدنی بیشتری دارند نتایج تحصیلی بالاتری نیز کسب کرده‌اند.


چند راهکارخوب برای ثمر بخشی ایام فراغت تابستان:
1. قبل از هر چیز تلاشتان بر آن باشد که تابستان ایامی خوش و به یادماندنی برای فرزندانتان باشد.


2. طوری برنامه ریزی کنید که حداقل یک یا دو سفر کوتاه مدت با کودکانتان داشته باشید.


3. از فرزندانتان نظرخواهی کنید که در ایام تابستان چه کلاسها و دوره های آموزشی را دوست دارد طی کند.


4. سعی کنید شرکت و گذراندن کلاسها و دوره های آموزشی تابستانه برای کودکانتان لذت بخش و همراه با اشتیاق باشد. به والدین توصیه می گردد هیچگاه نام دوره های تابستانه را کلاس نگذارید، بهتر است آنها را فعالیتهای تابستانه یا اردوهای یادگیری و... بگذارید.


5. توصیه می گردد هر فعالیت ورزشی را که فرزندتان دوست دارد، انجام دهد. اگر در روستاها زندگی می کنید نقش بازیهای محلی و سنتی را در تخلیه و تعادل انرژی زاید کودکتان از یاد نبرید.


6. اگر کودکانتان در ایام تابستان به یک فعالیت هنری و شغلی پرداخته است به منظور تقویت انگیزه و استمرار در فعالیت سعی کنید محصولات فعالیت او را بخرید و به افراد فامیل نزدیک هم توصیه کنید که این کار را بکنند.


7. طوری محیط و موقعیت را برای کودکانتان آماده نمائید که کتابهایی را که برای آنها خریداری نموده اید و تاکنون موفق به خواندن آنها نشده اند، تابستان بهترین زمان مطالعه اینگونه کتابها می باشد.


8. هرگز به علت مشکلات اقتصادی و مالی خویش، فرزندانتان را (به ویژه کودکان زیر 12 سال) را به منظور حرفه آموزی در کارخانجات و کارگاههای غیر بهداشتی نگمارید و یا آنها را به کارهای سخت وادار نکنید چرا که زیانش بیشتر از مقدار درآمد حاصل از این نوع کارها می باشد.


9. به والدین توصیه می شود که به منظور آشنایی کودکان با انواع مشاغل و یادگیری غیرمستقیم آداب فروشندگی یا همکاری و تعامل در محیط کار هر چند مدت فرزندانتان را به محل کار ببرید البته در این مورد حفظ موارد امنیتی و بهداشتی و اخلاقی باید مورد توجه قرار گیرد.


10. اولیاء این مسئله را مدنظر بگیرند به فرزندان بیاموزند به جای اینکه وقت خود را به تماشای زیاد رایانه و تلویزیون بگذرانند که هم ضرر جسمی دارد و هم ضرر روحی، در انجام کارهای منزل و بیرون از آن مشارکت داشته باشند که می تواند حس مسئولیت پذیری را در آنها تقویت کند.


در پایان لازم به ذکر است که پدر و مادر و مربیان الگوهای اصلی یادگیری کودکان به‌ شمار می ‌روند اگر آنان در خانواده و مراکز آموزشی فعالیت‌های مناسبی برای اوقاعت فراغت خود داشته باشند کودکان نیز از آن ها می‌آموزند پس الگوی شایسته‌ای برای آنان باشیم.


منبع:jamnews.ir

مروری اجمالی بر قوانین مهم زندگی

 

قانون علت و معلول

هر چیز به دلیلی رخ می دهد ؛ برای هر علتی معلولی هست و برای هر معلولی علت یا علت های بخصوصی وجود دارد؛ چه از آنها اطلاع داشته باشید چه نداشته باشید. چیزی به اسم اتفاق وجود ندارد.
در زندگی هر کاری را بخواهید می توانید انجام دهید به شرط آنکه :
یک: تصمیم بگیرید که دقیقا چه می خواهید
دو : همان کاری را بکنید که کسانی که در این راه موفق شده اند انجام داده اند
قانون ذهن
همه علت و معلول ها ذهنی هستند. افکار شما تبدیل به واقعیت می شوند . افکار شما آفریننده اند. شما تبدیل به همان چیزی می شوید که درباره آن بیشتر فکر می کنید. همیشه درباره چیزهایی فکر کنید که واقعا طالب آن هستید و از فکر کردن درباره چیزهایی که خواستار آن نیستید اجتناب کنید.
قانون عینیت یافتن ذهنیات
دنیای پیرامون شما تجلی فیزیکی دنیای درون شماست .کار شما در زندگی این است که زندگی مورد علاقه خود را در درون خلق کنید. زندگی ایده آل خود را با تمام جزئیات آن مجسم کنید و این تصویر ذهنی را تا زمانی که در دنیای پیرامون شما تحقق پیدا کند حفظ کنید

قانون رابطه مستقیم
زندگی بیرونی شما بازتاب زندگی درونی شماست . بین طرز فکر و احساسات درونی شما از یک طرف و عملکرد و تجارب بیرونی شما از طرف دیگر رابطه مستقیم وجود دارد. روابط اجتماعی، وضعیت جسمانی، شرایط مالی و موفقیت اجتماعی شما بازتاب دنیای درونی شماست.
قانون باور
هر چیزی را که عمیقاً باور داشته باشید برایتان به واقعیت بدل می شود. شما آنچه را می بینید باور نمی کنید بلکه آن چیزی را می بینید که قبلا به عنوان یک باور انتخاب کرده اید . پس باید :
یک - باورهای محدود کننده ای را که مانع موفقیت شما هستند شناسایی کنید
دو - آنها را از بین ببرید
قانون ارزش ها
نحوه عملکرد شما همیشه با زیر بنایی ترین ارزش ها و اعتقادات شما هماهنگ است آنچه براستی ارزش هایی را که واقعاً به آن اعتقاد دارید بیان می کند ادعاهای شما نیست بلکه گفته ها، اعمال و انتخاب های شما به ویژه در هنگام ناراحتی و عصبانیت است.
قانون انگیزه
هر چه می گویید یا انجام می دهید از تمایلات درونی، خواسته ها و غرایز شما سرچشمه می گیرد این کا ممکن است بصورت خود آگاه یا ناخودآگاه انجام شود
رمز موفقیت دو چیز است:
یک - تعیین اهداف و برنامه ریزی برای آنها
دو - مشخص کردن انگیزه ها
قانون فعالیت ذهن ناخودآگاه
ذهن ناخودآگاه شما موجب می شود همه گفته ها و اعمالتان مطابق با الگویی انجام پذیرد که با تصویر ذهنی و باورهای زیر بنایی شما هماهنگ است. ذهن ناخودآگاه شما بسته به اینکه چگونه آن را برنامه ریزی کنید می تواند شما را به پیش ببرد و یا از پیشرفت باز دارد.
قانون انتظارات
اگر با اعتماد به نفس انتظار وقوع چیزی را داشته باشید در جهان پیرامونتان امکان وقوع پیدا می کند. شما همیشه هماهنگ با انتظارات تان عمل می کنید و انتظارات شما بر رفتار و طرز برخورد اطرافیانتان تاثیر می گذرد.
قانون تمرکز
هر چیزی که ذهن خود را به آن مشغول سازید در زندگی واقعیت پیدا می کند .هر چیزی که روی آن تمرکز کنید و مرتباً به آن فکر کنید در زندگی واقعی شکل می گیرد و گسترش پیدا می کند. بنا براین باید فکر خود را بر چیزهایی متمرکز کنید که در زندگی واقعاً طالب آن هستید.
قانون عادت
حداقل ۹۵% از کارهایی که انجام می دهید از روی عادت است، خواه عادت های مفید و خواه عادت های مضر. شما می توانید عادت هایی را که موفقیت تان را تضمین می کند در خود پرورش دهید . به این صورت که تا هنگامی که رفتار مورد نظر به صورت اتو ماتیک و غیر ارادی انجام نشوند تمرین و تکرار آگاهانه و مدام آن را ادامه دهید.
قانون جذب
شما مرتبا افکار، ایده ها و موفقیت هایی را که با افکار غالب شما هماهنگ هستند به خود جذب می کنید، خواه افکار منفی و خواه افکار مثبت. شما می توانید بهتر از این که هستید باشید، ثروتمند تر از اکنون باشید و توانایی های بیشتری داشته باشید چون می توانید افکار غالب خود را تغییر دهید.
قانون انتخاب
زندگی شما نتیجه انتخاب های شما تا این لحظه است. چون همیشه در انتخاب افکار خود آزاد هستید، کنترل کامل زندگی تان و تمامی آنچه برایتان اتفاق می افتد در دست شماست.
قانون تفکر مثبت
برای موفقیت و شادی در تمام جنبه های زندگی تفکر مثبت امری ضروری است. شیوه تفکر شما نشان دهنده ارزش ها، اعتقادات و انتظارات شماست.
قانون تغییر
تغییر غیر قابل اجتناب است و چون با دانش روزافزون و تکنولوژی رو به پیشرفت هدایت می شود با سرعتی غیر قابل قیاس با گذشته در حال حرکت است. کار شما این است که استاد تغییر باشید نه قربانی آن.
قانون کنترل
این که تا چه حد در مورد خودتان مثبت فکر می کنید بستگی به این دارد که فکر می کنید تا چه حد زندگی تان را تحت کنترل دارید. سلامتی، شادی و عملکرد عالی از طریق کنترل کامل افکار، اعمال و شرایط پیرامون تان به وجود می آید.
قانون مسئولیت
هرجا که هستید و هر چه که هستید بخاطر آن است که خودتان اینطور خواسته اید. مسئولیت کامل آنچه که هستید، آنچه که به دست آورده اید و آنچه که خواهید شد بر عهده خود شماست.
قانون پاداش
عالم در نظم و تعادل کامل به سر می برد. شما همیشه پاداش کامل اعمالتان را می گیرید همیشه از همان دست که می دهید از همان دست می گیرید. اگر از عالم بیشتر دریافت می کنید به این دلیل است که بیشتر می بخشید.
قانون خدمت
پاداش هایی که در زندگی می گیرید با میزان خدمت شما به دیگران رابطه مستقیم دارد. هر چه بیشتر برای بهبود زندگی و سعادت دیگران کار و مطالعه کنید و توانایی های خود را افزایش دهید، در عرصه های مختلف زندگی خود نیز پیشرفت بیشتری به دست می آورید.
قانون تاثیر تلاش
همه امید ها، رویاها، هدف ها و آرمان های شما در گرو سخت کوشی شماست .هر چه بیشتر تلاش کنید، بخت و اقبال بهتری پیدا می کنید.

منبع سایت :www.jarchi.ir