افزون بر پایه های زیستی و شرایط جسمانی که در تجربه دینی مؤثر است و زمینه های آن را تسهیل می کند، مقدمات و احوال روانشناختی نیز میتواند زمینه ساز تجربه دینی باشـد. تصویر پردازی مذهبی در بسیاری از سنت های دینی سهیم است و در موضوع روان شناسی تجربه دینی اهمیت فراوانی دارد. بررسی آزمایشی تصـویرپردازی هـم در سـنت طـولانی بررسی های مربوط به «محرومیت حسی» یا انزوا مورد توجـه بـوده اسـت. محـدودکردن ادراکـات خـارجی، احتمـال تصـویرپردازی را افـزایش مـی دهـد. عجیـب نیسـت اگـر روانشناسان به دنبال راه هایی بوده انـد کـه تنهـایی و انـزوا را تشـدید و بـه ایـن ترتیـب تصویرپردازی را تسهیل می کند. بنابراین، تنهایی و انزوا که معمولاً در چلـه نشـینی تجربـه می شود، از زمینه های مهم تجربه دینی است.
چنانکه شپارد و لیلی یادآور شده اند، حالت انزوا، تنهایی و تمرکـز دقیق اغلب سبب تصویرپردازی نامنتظره و ناخواسته ای می شود که می تواند فعالیـت هـای جاری را مختل کند. نمونه های چنین حالاتی عبارت اند از تمرکز بر صـفحه رادار، توجـه به وظایف شغلی هنگام سفر فضایی و تحمل دوره های طـولانی انـزوا. تعبیـر محرومیـت حسی دارای تأکید منفی است، لیکن در بسیاری از سنت های دینی، کناره گیری از ادراکات دنیوی و روی آوردن به درون، از قدیم الایام مقامی ارزشمند و ممتاز داشـته اسـت. بـرای نمونه، برخی از اشکال نیایش و مراقبه شامل کناره گیری از توجه حسی بـه جهـان خـارج می شوند که ممکن است موجب تصویرسازیای شود کـه از نظـر مـذهبی معنـادار باشـد .
حذف منابع خارجیِ تحریک در بررسی های مربـوط بـه انـزوا سـبب شـد تحقیقـات آغازین، اصطلاح «محرومیت حسی» را وضـع کننـد. بسـیاری بـر آن بودنـد کـه تصـاویر موجود در این بررسی ها باید جزو توهمات باشند، لیکن نخستین بررسی ها دربـاره انـزوا (محرومیت) نتایج مبالغه آمیزی به بار آوردند که اینک همه آنها را تا حد زیـادی برسـاخته شرایط و محیط آزمایشی می پندارند . بـه ویـژه اسـتفاده از محفظه های انزوا ابزاری برای مهارکردن منابع خارجی تحریک به دست داد. محفظه انـزوا نوعاً صندوقی دربسته، ضد صدا و ضد نور و پر از محلول نمـک منیزیـوم در حـد دمـای خارجی بدن است و وزن مخصوص آن طوری تنظیم شده که شخص به آسانی در حالـت نیمه غوطه ور در آن بـاقی مـی مانـد. کیفیـت منحصـر بـه فـرد محفظـه انـزوا، همـراه بـا پیش آگهی ها و احتیاط های آزمایشی فراوان، واکنش های وحشت آمیز و عجیب و غریبی را در برخی شرکت کنندگان برمی انگیخت. لیکن وقتی بررسی ها پیشرفت کردند، معلوم شـد اگر شرکت کنندگان مطلع باشند (یعنی بدانند احتمالاً چه تجربه هایی در محفظه انزوا روی میدهد)، از واکنشهای منفی تا حد زیادی کاسته میشود. در عوض، شرکت کننـدگان بـه نحوی تقریباً عام و مثبت با انواع تجربه هایی رو به رو می شدند که در پژوهش های مربـوط به حالات تغییر یافته گان دیده می شود. مهـم تـر از همـه تصـویرپردازی هـایی کـه بـر اثـر تجربه های در محفظه انزوا پدید می آیند، تصویرپردازی ای است که به ندرت می توان آن را حقیقتاً توهم محض به شمار آورد .
پدیده های بی ساختار از قبیل نور سفید متمرکز یـا پراکنـده و نیـز اشـکال هندسـی و رنگ های گوناگون، اموری رایج هستند و روانشناسی ادراک فوراً آنها را تبیـین مـی کنـد. برای نمونه، شلیک عصبی خود به خود در شبکیه که پدیده ای رایج است، در بررسـی هـای مربوط به انزوا مورد توجه قرار می گیرد و از این رو، جزئی از آگـاهی هشـیارانه مـی شـود. برخی از این پدیده ها معمولاً هنگام مراقبه و نیـایش رخ مـی دهـد. آمـوزش مفصـل تـر و صـرف زمـان بیشـتر ممکـن اسـت بـه تصـاویر پرمعنـاتری بینجامـد کـه برخـی شـبیه تصویرپردازی خواب گونه اند و برخی دیگر شبیه شکل های با معنایی هستند که بی شباهت به اشکالی نیست که در خواب می بینیم. البته هم گـزارش و هـم محتـوای تصـویرپردازی سخت تحت تأثیر صحنه و فضای موجودند. چنان که در پژوهش های مربوط به داروهـای روانگردان خواهیم دید، در محفظـه هـای انـزوا توهمـات بـه نـدرت روی مـی دهـد. اشخاص تصاویری نمی بینند که به اشتباه، انتظار وجود آنها را در زمان و مکان دارند، بلکه چیزهایی را می بینند که جزو ادراکات روزمره آن هاست. لیکن اگر فضـا و محـیط مناسـب باشد، شرکت کننـدگان تصـاویری تجربـه مـی کننـد کـه اهمیـت هسـتی شـناختی دارنـد. تصویرپردازی صرفاً امری ذهنی و بی اهمیت تلقـی نمـی شـود. در برخـی از پـژوهش هـا بالاترین تصویرپردازی گزارش شده مربوط به چهره های مذهبی است .
داروهای روان گردان نیز که در ادبیات روانشناسی دین با عنوان «ایزد آران» از آن یاد می شود، تجربه دینی را تسهیل می کند و مقدمات آن را فراهم مـی آورد. دربـاره کیفیـت و ارزش آنها در بخش مستقلی بحث می کنیم.
در فلسفه اسلامی نیز زیر عنوان نبوات، منامات و خـوارق عـادات، برخـی از شـرایط زمینه ساز تجربه دینی بیان می شود. از جمله صدرالمتالهین ملا صدرای شیرازی در مورد رؤیای صادقه می گوید:
« ... پس هرگاه روح در باطن حبس گردد و حواس به گونه ای راکد شوند، نفس از اشتغال به حواس فارغ می گردد؛ زیرا معمولاً نفـس بـه تفکـر دربـاره آنچـه حـواس بـر او وارد می کنند، مشغول است. هرگاه فراغت یابد و موانع مرتفع گردد، مهیای اتصال به جواهر روحانی شریف عقلی می شود که نقش های همه موجودات در آن حاصل اسـت و بـه آن جواهر در شرع، لوح محفوظ می گویند و یـا مهیـای اتصـال بـه جـواهر نفسـی و قـوای برزخی علوی می گردد که صورت های مادی شخصـی و جسـمانی جزئـی در آن وجـود دارد. هرگاه به آن جواهر متصل گردد، نقوش موجود در آن جواهر را می پذیرد، البتـه انطباع صورت ها و نقش ها از جواهر عالیه، در صورتی است که حجابی در میـان نباشـد. حجاب در اینجا اشتغال نفس در اثر واردات حواس است » .
ملاصدرا در ادامه، شش عامل را برای رفع حجاب بیان می کنـد:
1 .صـفای نفـس بـر حسب اصل فطرت.
2 .انزجار از این عالم به سبب اموری که عیش دنیایی را مکدر سـازد؛ مانند مصائب و گرفتاری ها.
3 .ریاضت های علمی و عملی که موجب مکاشفات ظـاهری و معنوی گردد.
4 .موت اختیاری که برای اولیای الهی است.
5 .مرگ طبیعی کـه موجـب کشف حجاب برای همه انسان ها مـی شـود.
6 .هنگـام خـواب، مـرگ و در هـر دو حـال استعمال حواس فی الجمله ترک می گردند و نقوشی در نفس ایجاد می شود.
در بین این عوامل، سه مـورد نخسـت، یعنـی صـفای نفـس، انزجـار از ایـن عـالم و ریاضت های علمی و عملی عمومی و اختیاری است؛ یعنـی تمهیـد شـرایط آن تـا حـدی برای همگان قابل دسترس است. در واقع، تجربه دینی همان کشف یا بخشـی از مکاشـفه است و هرگونه کشف متوقف بر رفع حجاب است. چنـان کـه قیصـری در مقدمـه شـرح فصوص می نگارد:
« بدان که معنای لغوی کشف رفع حجاب است. وقتی در لغت عرب گفته می شود کشـفت المرأه وجهها؛ یعنی نقاب از چهره برکنار کرد و در معنای اصـطلاحی آگـاهی یـافتن بـر معانی غیبی و امور حقیقی در فراسوی حجاب است ».
به بیان دیگر، تجربه دینی از مصادیق کشـف و شـهود اسـت و کشـف نیـز از جـنس حضور است. پس ریاضت هایی که سبب رفـع حجـاب و حضـور بیشـتر اسـت، از نظـر روان شناختی فرد را برای تجربه دینی مهیا می سازد.
محیی الدین عربی در فتوحات مکیه و خواجه عبداالله انصاری در منازل السائرین اتحاد و اتصال را شرط اساسی کشف یا نشانه کشف میدانند؛ یعنی سالک افزون بر ریاضت هـا و پاکی از پلیدی ها، باید با سلوک عملی و طی مقامات بـه مرحلـه اتصـال و اتحـاد نایـل شود. البته اتصال دارای مراتب متعدد است و متناسب با این مراتب کشـف هـا و تجـارب دینی متفاوت اتفاق می افتد. بنابراین، تمهیدات اتحاد و اتصال نیز که سلوک عملی اسـت، یکی دیگر از شرایط روان شناختی برای تجربه دینی است.
امیرمؤمنان علی در نهج البلاغه (1414ق، خطبه 220 و 222) برخـی از زمینـه هـای روانشناختی تجربه دینی را برمی شمارند: حیات عقلی، مخالفت با امیال نفسانی، لاغری و نزاری بدن (در اثر کم خوری)، نرم دلی و صفای باطن با یاد خدا .